خیز و خود را بکن آماده که او می آید منشین و بشو استاده که او می آید بشنو از دور صدای قدمش را حس کن

خیز و خود را بکن آماده که او می آید منشین و بشو استاده که او می آید بشنو از دور صدای قدمش را حس کن

خیز و خود را بکن آماده که او می آید منشین و بشو استاده که او می آید بشنو از دور صدای قدمش را حس کن

خیز و خود را بکن آماده که او می آید منشین و بشو استاده که او می آید بشنو از دور صدای قدمش را حس کن

خیز و خود را بکن آماده که او می آید منشین و بشو استاده که او می آید بشنو از دور صدای قدمش را حس کن
خیز و خود را بکن آماده که او می آید منشین و بشو استاده که او می آید بشنو از دور صدای قدمش را حس کن
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
خیز و خود را بکن آماده که او می آید منشین و بشو استاده که او می آید بشنو از دور صدای قدمش را حس کن

خیز و خود را بکن آماده که او می آید
منشین و بشو استاده که او می آید

بشنو از دور صدای قدمش را حس کن
نظر افکن همه بر جاده که او می آید

منتظر باش که گلبانگ ندایش شنوی
مرد میدان شو و آزاده که او می آید

عطر پیـراهن او میرسدم از هر جا
مژده ای عاشق دلداده که او می آید

می رسد از همه جا رایحه ناب ظهور
دور گـردون خبرم داده که او می آید

دل گواهی بدهد رؤیت او نزدیک است
زانکه این بر دلم افتاده که او می آید

باید آماده شوی تا که کنی استقبال
باید آغوش تو بگشاده که او می آید



شاعر : احمدی فر (با تخلص مبشّر)

 
 
 

تعداد بازديد : 313
چهارشنبه 05 تیر 1392 ساعت: 12:17
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف