تا حاجیان زکعبه سنگی در آمدند با کعبه ؛ سوی قبله گه دیگر آمدند گرچه نبود تلخ تر از زهر روزگار

تا حاجیان زکعبه سنگی در آمدند با کعبه ؛ سوی قبله گه دیگر آمدند گرچه نبود تلخ تر از زهر روزگار

تا حاجیان زکعبه سنگی در آمدند با کعبه ؛ سوی قبله گه دیگر آمدند گرچه نبود تلخ تر از زهر روزگار

تا حاجیان زکعبه سنگی در آمدند با کعبه ؛ سوی قبله گه دیگر آمدند گرچه نبود تلخ تر از زهر روزگار

تا حاجیان زکعبه سنگی در آمدند با کعبه ؛ سوی قبله گه دیگر آمدند گرچه نبود تلخ تر از زهر روزگار
تا حاجیان زکعبه سنگی در آمدند با کعبه ؛ سوی قبله گه دیگر آمدند گرچه نبود تلخ تر از زهر روزگار
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
تا حاجیان زکعبه سنگی در آمدند با کعبه ؛ سوی قبله گه دیگر آمدند گرچه نبود تلخ تر از زهر روزگار

تا حاجیان زکعبه سنگی در آمدند

با کعبه ؛ سوی قبله گه دیگر آمدند

 

گرچه نبود تلخ تر از زهر روزگار

زنبور وار جمله سر شکر آمدند

 

صبح طلوع آیه تطهیر بود ظهر

فصل طهارت است همه اطهر آمدند

 

از جای جای شرق و شمال و جنوب و غرب

با نیت بلند برآن ششدر آمدند

 

خیف از منی شور عرفات از تف شعور

کردند اتحاد و بر مشعر آمدند

 

لب تشنگان واحه تفتیده، از عطش

له له زنان و خسته لب کوثر آمدند

 

شب یازه ها فکنده به حول و ولایشان

بر دامن ستاره روشنگر آمدند

 

خمیازه می کشید بجای قدح چرا

مستان وضو کنند . می و ساغر آمدند

 

با باری از امانت سنگین به روی دوش

آن پنج تن ملائک اعظم سر آمدند

 

اینک صدا صدای بلال است می رسد

اینک همه به حاشیه منبر آمدند

 

یاقوت سرخ با حجرالاابیض از بهشت

بر استلام خال لب حیدر آمدند

 

انداختند فرش پر آنگه فرشته ها

یعنی که از خجالت مردم در آمدند

 

حی علی و لایت حیدر بلند شد

با پای سر به محضر پیغمبر آمدند 

 

حی علی ولایت حیدر بلند شد

حی علی که دید نبی یکسر آمدند

 

فرمود ناشران همگی منتشر کنند
فرمود کاتبان همه با دفتر آمدند

 

فرمود آفتاب شما بعد ازین علی است

فرمود حاضران همه بر باور آمدند !؟

 

فرمود از مسیر علی هر که کج رود

در جاهلیت است اگر هم به حج رود

علی حنیفه


تعداد بازديد : 253
جمعه 23 فروردین 1392 ساعت: 10:10
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط قنبر سماچی در تاریخ 1392/04/29 و 19:11 دقیقه ارسال شده است

قنبر سماچی

يا رب به دلم مهر علي افزون كن
آن سينه كه عشق او ندارد خون كن
از خم غدير لحظه لحظه دل ما
سر شار از آن مي خوش و گلگون كن

سر شارم و سر شار تر از ديروزم
با عشق علي در همه جا پيروزم
با رشته محبتي كه در دست من است
خود را به خانه او مي دوزم

از طعن حسود هيچ نالان نشويد
تكفير اگر كند هراسان نشويد
تا خم مي غدير جوشي داد
مهمان سر سفره شيطان نشويد



از طعن حسود هيچ نالان نشويد
تكفير اگر كند هراسان نشويد
تا خم مي غدير جوشي دارد
مهمان سر سفره شيطان نشويد


غديريه
پيمبر گفت با امر خداوند
كه اين مرد خدا مولاي دين است
هران كس در دلش ايمان رب است
بداند اين امير المومنين است
الا اي مردم عالم بدانيد
علي بهر شما حبل المتين است
علي شير خدا ساقي كوثر
به پيغمبر وصي و جانشين است
تولاي علي درروز محشر
جواز جنت و خلد برين است
يد الله قدرت الله آيت الله
شهي كه عالمش زير نگين است
دگر از بيعت مردم چه حاجت
كه او مهر ولايت بر جبين است
به هنگام نبرد حق و باطل
علي دست خدا در آستين است
چه حاجت مدح دست و پا شكسته
كه مداحش خداي عالمين است
نهد بر ديده دستور پيمبر
هران كس بر خداوندش يقين است
شاعر:قنبر سماچی


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف