|
حضرت عباس (ع) - غزل
من ماندم و خدا و دلي تر برادرم!
با دشتی از شقایق پرپر برادرم!
تو رفته ای و من شده ام مثل یک یتیم
خاکم نموده داغ تو بر سر برادرم!
كي مي شدند خیل شغالان تو را حريف
اي با یکی سپاه برابر برادرم!
اي خون سرخ فرق پدر در سقيفه آه
اي پهلوي شكسته ی مادر برادرم!
ديگر حرم، حريم ندارد نگاه كن
اي پاسبان حرمت خواهر برادرم!
ديگر كسي دوباره نمي خواهد از تو آب
برگرد و اشك شوق بياور برادرم!
دل تشنه ی نگاه تو هستند كودكان
درخواست ها شده ست مكرّر برادرم!
رفتي، برو برو که در آن سوی زندگی
چشم انتظار توست پيمبر برادرم!
با روي سرخ، نوبت ديدار مي رسد
اين گونه كرده اند مقدّر برادرم!
سر روي سينه ات بگذارم دلم خوش ست
تا هست روي پيكر من، سر برادرم!
شاعر: امیر سیاهپوش
تعداد بازديد : 293
سه شنبه 30 آبان 1391 ساعت: 10:51
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)