اشعار شب پنجم محرم – علیرضا لک حواله ی بال و پر دردی به سینه هست که خاکسترم کند در دستهای

اشعار شب پنجم محرم – علیرضا لک حواله ی بال و پر دردی به سینه هست که خاکسترم کند در دستهای

اشعار شب پنجم محرم – علیرضا لک حواله ی بال و پر دردی به سینه هست که خاکسترم کند در دستهای

اشعار شب پنجم محرم – علیرضا لک حواله ی بال و پر دردی به سینه هست که خاکسترم کند در دستهای

اشعار شب پنجم محرم – علیرضا لک حواله ی بال و پر دردی به سینه هست که خاکسترم کند در دستهای
اشعار شب پنجم محرم – علیرضا لک حواله ی بال و پر دردی به سینه هست که خاکسترم کند در دستهای
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار شب پنجم محرم – علیرضا لک حواله ی بال و پر دردی به سینه هست که خاکسترم کند در دستهای

اشعار شب پنجم محرم –  علیرضا لک

 

حواله ی بال و پر

 

دردی به سینه هست که خاکسترم کند

در دستهای محکم تو مضطرم کند

 

خشکم کند به شعله ی این داغ ماندنم

با ابرهای اشک بیاید ترم کند

 

آه ای خدا به عمّه چه گویم که لحظه ای

بالم دهد، رها کُنَدم، باورم کند

 

من می پرم خدا کند او تیغ خویش را

جای عمو حواله ی بال و پرم کند

 

قیچی زد و برید و مرا تکّه تکّه کرد

اصلاً اراده کرد گلی پرپرم کند

 

حالا که من به سینه ی زخمش رسیده ام

بگذار، دست های کسی بی سرم کند

 

علیرضا لک


تعداد بازديد : 179
دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت: 9:21
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف