اشعار شب پنجم محرم – حسن لطفی این هم از جنس آسمانی هاست حیدری از عشیره ی زهراست یاکریم است

اشعار شب پنجم محرم – حسن لطفی این هم از جنس آسمانی هاست حیدری از عشیره ی زهراست یاکریم است

اشعار شب پنجم محرم – حسن لطفی این هم از جنس آسمانی هاست حیدری از عشیره ی زهراست یاکریم است

اشعار شب پنجم محرم – حسن لطفی این هم از جنس آسمانی هاست حیدری از عشیره ی زهراست یاکریم است

اشعار شب پنجم محرم – حسن لطفی این هم از جنس آسمانی هاست حیدری از عشیره ی زهراست یاکریم است
اشعار شب پنجم محرم – حسن لطفی این هم از جنس آسمانی هاست حیدری از عشیره ی زهراست یاکریم است
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار شب پنجم محرم – حسن لطفی این هم از جنس آسمانی هاست حیدری از عشیره ی زهراست یاکریم است

اشعار شب پنجم محرم –  حسن لطفی

 

این هم از جنس آسمانی هاست

حیدری از عشیره ی زهراست

 

یاکریم است و با کریمان است

رود نه برکه نه خودش دریاست

 

خون خیبر گشا به رگ هایش

او که هست؟ از نژاد شیر خداست

 

با حوانان هاشمی بوده

آخرین درس خوانده ی سقاست

 

می نویسد عمو و  بر لب او

وقت خواندن فقط فقط باباست

 

مجتبی زاده ای شبیه حسن

شرف الشمس سید الشهداست

 

عطری از کوی فاطمه دارد

نفسش بوی فاطمه دارد

 

کوه آرامشی اگر دارد

آتشی هم به زیر سر دارد

 

موج سر میزند به صخره چه باک

دل به دریا زدن خطر دارد

 

پسر مجتبی است می دانم

بچه ی شیر هم جگر دارد

 

همه رفتند  او فقط مانده

حال تنهاست و یک نفر دارد

 

آن هم آن سو میان گودالی

لشگری را به دور و بر دارد

 

آرزو داشت بال و پر بشود

دست خود را رها کند بدود

 

جگرش بی شکیب میسوزد

نفسش با لحیب میسوزد

 

می وزد باد گرم صحرا و

روی خشکش عجیب میسوزد

 

بین جمع سپاه سیرابی

یک نفر یک غریب میسوزد

 

دست بردار از دلم عمه

که تنم عنقریب میسوزد

 

روی آن شیب گرم میبینی؟

روی شیب الخضیب میسوزد

 

سینه اش را ندیدی از زخمِ...

...نوک تیری مهیب میسوزد

 

چشم بلبل که خیره بر گل شد

ناگهان دست عمه اش شل شد

 

حسن لطفی


تعداد بازديد : 243
دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت: 9:18
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف