عوض آنکه نهم سر به بر بابایم آمده در برم ای عمه، سر بابایم با نگاهی به سر و وضع پدر فهمیدم که چرا

عوض آنکه نهم سر به بر بابایم آمده در برم ای عمه، سر بابایم با نگاهی به سر و وضع پدر فهمیدم که چرا

عوض آنکه نهم سر به بر بابایم آمده در برم ای عمه، سر بابایم با نگاهی به سر و وضع پدر فهمیدم که چرا

عوض آنکه نهم سر به بر بابایم آمده در برم ای عمه، سر بابایم با نگاهی به سر و وضع پدر فهمیدم که چرا

عوض آنکه نهم سر به بر بابایم آمده در برم ای عمه، سر بابایم با نگاهی به سر و وضع پدر فهمیدم که چرا
عوض آنکه نهم سر به بر بابایم آمده در برم ای عمه، سر بابایم با نگاهی به سر و وضع پدر فهمیدم که چرا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
عوض آنکه نهم سر به بر بابایم آمده در برم ای عمه، سر بابایم با نگاهی به سر و وضع پدر فهمیدم که چرا

عوض آنکه نهم سر به بر بابایم

آمده در برم ای عمه، سر بابایم

با نگاهی به سر و وضع پدر فهمیدم

که چرا طول کشیده سفر بابایم

جان زهرا قسمت می دهم ای عمه بگو

خون چرا می چکد از چشم تر بابایم ؟

چشم و ابرو و دهان و لب او زخم شده

چه بلاهاست که آمد به سر بابایم ؟

عمه باید ز اباالفضل بپرسم چه شده

چون عمو بوده فقط دوروبر بابایم

از خودم میل ندارم که بگویم سخنی

ترسم این است بسوزد جگر بابایم

هوس نان و غذا کرده دلم از بس که

عطر نان می دهد این موی سر بابایم

شاعر : محسن مهدوی


تعداد بازديد : 177
یکشنبه 28 آبان 1391 ساعت: 8:27
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف