اشعار شب سوم محرم – قاسم نعمتی از بس شکستنی شدی ای شیشه بلور قدری بخواب و این بدنت را تکان مده

اشعار شب سوم محرم – قاسم نعمتی از بس شکستنی شدی ای شیشه بلور قدری بخواب و این بدنت را تکان مده

اشعار شب سوم محرم – قاسم نعمتی از بس شکستنی شدی ای شیشه بلور قدری بخواب و این بدنت را تکان مده

اشعار شب سوم محرم – قاسم نعمتی از بس شکستنی شدی ای شیشه بلور قدری بخواب و این بدنت را تکان مده

اشعار شب سوم محرم – قاسم نعمتی از بس شکستنی شدی ای شیشه بلور قدری بخواب و این بدنت را تکان مده
اشعار شب سوم محرم – قاسم نعمتی از بس شکستنی شدی ای شیشه بلور قدری بخواب و این بدنت را تکان مده
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار شب سوم محرم – قاسم نعمتی از بس شکستنی شدی ای شیشه بلور قدری بخواب و این بدنت را تکان مده

اشعار شب سوم محرم –  قاسم نعمتی

 

از بس شکستنی شدی ای شیشه بلور

قدری بخواب و این بدنت را تکان مده

 

خواهی که خارها نرود در تنت فرو

آرام باش و پیرهنت را تکان مده

 

می بینی ای عزیز که نازت نمی کشند

پس این لبان خوش سخنت را تکان مده

 

دندان شیری تو به یک بوسه بسته است

با زحمت اینقدر دهنت را تکان مده

 

با آه آه تو بدنم تیر می کشد

از بس تنت شبیه تن مادرم شده

 

می پاشد از لبان تو خون لخته هر نفس

زان نیمه شب چه خاکی مگر بر سرم شده

 

ای دخترم هنوز سرت درد می کند؟

آیینه نگاهِ تو چشم ترم شده

 

از گیسوان سوختۀ بین مشت زجر

هر آنچه گفته ای به خدا باورم شده

**

از لحظه ای که حرف کنیز آمده وسط

خوابش نمی برد ز غم و ترس خواهرت

 

در این میانه جای ابالفضل خالی است

تا پس بگیرد از عدوی پست معجرت

 

در شهر مسلمین نشود دفن خارجی

لرزه فتاده بر دل ترسان مادرت

 

پیغام داده اند اهالی شهر شام

بیرون کشند از دل هر خاک پیکرت

 

قاسم نعمتی


تعداد بازديد : 147
شنبه 27 آبان 1391 ساعت: 9:24
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف