اشعار شب سوم – کاظم بهمنی سند مقاتل دختر لحظه ی غم بغض مرا می ماند گرچه خود می شکند ناله ره

اشعار شب سوم – کاظم بهمنی سند مقاتل دختر لحظه ی غم بغض مرا می ماند گرچه خود می شکند ناله ره

اشعار شب سوم – کاظم بهمنی سند مقاتل دختر لحظه ی غم بغض مرا می ماند گرچه خود می شکند ناله ره

اشعار شب سوم – کاظم بهمنی سند مقاتل دختر لحظه ی غم بغض مرا می ماند گرچه خود می شکند ناله ره

اشعار شب سوم – کاظم بهمنی سند مقاتل دختر لحظه ی غم بغض مرا می ماند گرچه خود می شکند ناله ره
اشعار شب سوم – کاظم بهمنی سند مقاتل دختر لحظه ی غم بغض مرا می ماند گرچه خود می شکند ناله ره
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار شب سوم – کاظم بهمنی سند مقاتل دختر لحظه ی غم بغض مرا می ماند گرچه خود می شکند ناله ره

اشعار شب سوم – کاظم بهمنی

 

سند مقاتل

 

دختر لحظه ی غم بغض مرا می ماند

گرچه خود می شکند ناله رها می ماند

 

دختر لحظه ی غم «ساعت» عمرش خالیست

زود می ریزد و یک کوه بلا می ماند

 

دختر لحظه ی غم لحظه ی بعدش مرگ است

آن زمانی که فقط خاطره ها می ماند

 

شبی از قافله جا ماند و به مادر پیوست

به پدر می رسد و قافله جا می ماند

 

بعد او چون همه از یاد غمش ترسیدند

از مقاتل سندش گاه جدا می ماند

 

دختر لحظه ی غم این غزل کوچک و ناب

برگی از دفتر شعر است که تا می ماند

 

طرز عاشق شدنش را به کسی یاد نداد

دهن عشق از این حادثه وا می ماند

 

کاظم بهمنی


تعداد بازديد : 267
شنبه 27 آبان 1391 ساعت: 9:17
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف