گریه را بس کن علی تاب و توانت میرود در پی آبی چرا؟ وقت امانت میرود روضه میخوانم که تا اشکی ب

گریه را بس کن علی تاب و توانت میرود در پی آبی چرا؟ وقت امانت میرود روضه میخوانم که تا اشکی ب

گریه را بس کن علی تاب و توانت میرود در پی آبی چرا؟ وقت امانت میرود روضه میخوانم که تا اشکی ب

گریه را بس کن علی تاب و توانت میرود در پی آبی چرا؟ وقت امانت میرود روضه میخوانم که تا اشکی ب

گریه را بس کن علی تاب و توانت میرود در پی آبی چرا؟ وقت امانت میرود روضه میخوانم که تا اشکی ب
گریه را بس کن علی تاب و توانت میرود در پی آبی چرا؟ وقت امانت میرود روضه میخوانم که تا اشکی ب
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
گریه را بس کن علی تاب و توانت میرود در پی آبی چرا؟ وقت امانت میرود روضه میخوانم که تا اشکی ب

گریه را بس کن علی

تاب و توانت میرود

در پی آبی چرا؟

وقت امانت میرود

 

روضه میخوانم که تا

اشکی بریزم جای آب

اشک چشمانم که خشکیده

عزیز من بخواب

 

تا نوای غربت بابا

شنیدی اصغرم

گفته ای جانم فدایت

این من و بال وپرم

 

 

دل به بابا میدهی

برمن نگاهی میکنی

تو خودت را سوی میدان

 از چه راهی میکنی؟

 

جان مادر اندکی دیگر

بمان در خیمه ها

حرمله گویا ندارد

ذره ای شرم و حیا

 

روی دستان پدر

خون تو میریزد ولی

قطره ای روی زمین

از آن نمیریزدعلی

 

 

 

 

پشت خیمه از کمر

تا شد حسین در ماتمت

تا رسیدم / دیده ام

جان میسپارد از غمت

 

دل ندارد باب تو

خاکت کند با چشم باز

بین لبخندت نهفته

صد هزاران سر و راز

 

عمه زینب گر نبود

من میشدم مهمان تو

من چگونه سازم آخر

باتن  بی جان تو

 

دیدمت تا که تو را

بابا سپارد سوی خاک

مردم و زنده شدم

کردم گریبان چاک چاک

 

 

گفتمش مولای من

آرامتر جانم مگیر

من ربابم این علی

هر دو به دام هم اسیر


تعداد بازديد : 255
جمعه 26 آبان 1391 ساعت: 8:09
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف