اینها کجا پدر ز سر تو حیا کنند؟ بابا چه کرده ای که چنین با تو تا کنند؟ اصلا برای چه عصبانی ست حرمل

اینها کجا پدر ز سر تو حیا کنند؟ بابا چه کرده ای که چنین با تو تا کنند؟ اصلا برای چه عصبانی ست حرمل

اینها کجا پدر ز سر تو حیا کنند؟ بابا چه کرده ای که چنین با تو تا کنند؟ اصلا برای چه عصبانی ست حرمل

اینها کجا پدر ز سر تو حیا کنند؟ بابا چه کرده ای که چنین با تو تا کنند؟ اصلا برای چه عصبانی ست حرمل

اینها کجا پدر ز سر تو حیا کنند؟ بابا چه کرده ای که چنین با تو تا کنند؟ اصلا برای چه عصبانی ست حرمل
اینها کجا پدر ز سر تو حیا کنند؟ بابا چه کرده ای که چنین با تو تا کنند؟ اصلا برای چه عصبانی ست حرمل
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اینها کجا پدر ز سر تو حیا کنند؟ بابا چه کرده ای که چنین با تو تا کنند؟ اصلا برای چه عصبانی ست حرمل

اینها کجا پدر ز سر تو حیا کنند؟

بابا چه کرده ای که چنین با تو تا کنند؟

اصلا برای چه عصبانی ست حرمله

زجر و سنان چرا به تو چپ چپ نگا کنند؟

اینها به فکر دست شکسته که نیستند

با مشت و با لگد سر من سر و صدا کنند

این شمر و زجر هی سر من داد میکشند

هی میزنند و عقده دل از تو وا کنند

باور بکن که عمه سپر شد برای من

چیزی نمانده بود سرش را جدا کنند

آقاهه تا مرا بزند خنده میکند

اینها فقط برای زدن خنده ها کنند

....

بابا دلم گرفته بگو تا برای من

یک روضه از سر علی اصغر به پا کنند

***

آنقدر موی دخترکت را کشیده که...

آمد طبیب،گفت که او زجرکش شده

 شاعر: جواد ديندار


تعداد بازديد : 169
پنجشنبه 25 آبان 1391 ساعت: 11:21
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف