هي نقشه مي كشند كه بلوا به پا كنند من را به درد بي پدري مبتلا كنند اينها تمام از پدرت زخم خورده ان

هي نقشه مي كشند كه بلوا به پا كنند من را به درد بي پدري مبتلا كنند اينها تمام از پدرت زخم خورده ان

هي نقشه مي كشند كه بلوا به پا كنند من را به درد بي پدري مبتلا كنند اينها تمام از پدرت زخم خورده ان

هي نقشه مي كشند كه بلوا به پا كنند من را به درد بي پدري مبتلا كنند اينها تمام از پدرت زخم خورده ان

هي نقشه مي كشند كه بلوا به پا كنند من را به درد بي پدري مبتلا كنند اينها تمام از پدرت زخم خورده ان
هي نقشه مي كشند كه بلوا به پا كنند من را به درد بي پدري مبتلا كنند اينها تمام از پدرت زخم خورده ان
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
هي نقشه مي كشند كه بلوا به پا كنند من را به درد بي پدري مبتلا كنند اينها تمام از پدرت زخم خورده ان

هي نقشه مي كشند كه بلوا به پا كنند

من را به درد بي پدري مبتلا كنند

اينها تمام از پدرت زخم خورده اند

پس آمدند از دل خود عقده وا كنند

گفتند:-تا كه سر ببرند از تو-مي شود

از دختري سه ساله پدر را جدا كنند

تنها به كشتن تو رضايت نمي دهند

اي كاش بعد از اين بدنت را رها كنند

انگشتر تو كاش به دست رقيه بود

تا بيشتر حقارت خود بر ملا كنند

در بين كوچه باز نشد عقده هاشان

آنقدر مي زنند تنم را سيا كنند

هي مي كشند موي مرا چادر مرا

شايد كه زخم كهنه خود را دوا كنند

من كودكم ز عمه من كاش بگذرند!

وز رشته هاي چادر زينب حيا كنند

قرآن بخوان كه بين حسينيه شيعه ها

صف بسته اند تا كه به ما اقتدا كنند

شاعر :  محسن ناصحی


تعداد بازديد : 125
چهارشنبه 24 آبان 1391 ساعت: 8:55
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف