پانته آ صفایی حضرت رقیه(س)-شهادت هم بازیانم نیستند، امشب کنار بسترم قاسم، عمو عبّاس، عبدالله، دا

پانته آ صفایی حضرت رقیه(س)-شهادت هم بازیانم نیستند، امشب کنار بسترم قاسم، عمو عبّاس، عبدالله، دا

پانته آ صفایی حضرت رقیه(س)-شهادت هم بازیانم نیستند، امشب کنار بسترم قاسم، عمو عبّاس، عبدالله، دا

پانته آ صفایی حضرت رقیه(س)-شهادت هم بازیانم نیستند، امشب کنار بسترم قاسم، عمو عبّاس، عبدالله، دا

پانته آ صفایی حضرت رقیه(س)-شهادت هم بازیانم نیستند، امشب کنار بسترم قاسم، عمو عبّاس، عبدالله، دا
پانته آ صفایی حضرت رقیه(س)-شهادت هم بازیانم نیستند، امشب کنار بسترم قاسم، عمو عبّاس، عبدالله، دا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
پانته آ صفایی حضرت رقیه(س)-شهادت هم بازیانم نیستند، امشب کنار بسترم قاسم، عمو عبّاس، عبدالله، دا

حضرت رقیه(س)-شهادت

 

هم بازیانم نیستند، امشب کنار بسترم

قاسم، عمو عبّاس، عبدالله، داداش اکبرم

یادت می آید من چقدر آسوده می خوابیدم آن-

شب ها که می خندید در گهواره ی خود اصغرم؟

امشب ولی بدخوابم و هی خواب می بینم چهل-

اسب بزرگ سرخ مو رد می شوند از پیکرم

بر گونه ام جای چهار انگشت می سوزد عمو!

زخم است، تاول تاول است انگشت های لاغرم

بابا! برای من نخر آن گوشوار نقره را

حالا که هی خون می چکد از گوش های خواهرم

بابا لبش را بسته و دیگر نمی بوسد مرا

دیگر نمی گوید به من «شیرین زبانم، دخترم»

من دختر خوبی شدم آرام می خوابم فقط

امشب نمی دانم چرا هی درد می گیرد سرم


تعداد بازديد : 141
دوشنبه 22 آبان 1391 ساعت: 8:58
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف