رفتی سفر اصلا نگفتی دختر تو دق می کند بعد از تو و آب آور تو پای برهنه سر برهنه روی ناقه منزل به م

رفتی سفر اصلا نگفتی دختر تو دق می کند بعد از تو و آب آور تو پای برهنه سر برهنه روی ناقه منزل به م

رفتی سفر اصلا نگفتی دختر تو دق می کند بعد از تو و آب آور تو پای برهنه سر برهنه روی ناقه منزل به م

رفتی سفر اصلا نگفتی دختر تو دق می کند بعد از تو و آب آور تو پای برهنه سر برهنه روی ناقه منزل به م

رفتی سفر اصلا نگفتی دختر تو دق می کند بعد از تو و آب آور تو پای برهنه سر برهنه روی ناقه منزل به م
رفتی سفر اصلا نگفتی دختر تو دق می کند بعد از تو و آب آور تو پای برهنه سر برهنه روی ناقه منزل به م
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
رفتی سفر اصلا نگفتی دختر تو دق می کند بعد از تو و آب آور تو پای برهنه سر برهنه روی ناقه منزل به م

رفتی سفر اصلا نگفتی دختر تو

دق می کند بعد از تو و آب آور تو

پای برهنه سر برهنه روی ناقه

منزل به منزل من به دنبال سر تو...

بابای از گل بهترم دیدی چگونه

سیلی زدند بر دخترت در محضر تو

پا میشوم من دست بر دیوار دارم

حالا شدم دیگر شبیه مادر تو

دیدی برای شست و شوی زخم هایم 

جانش به لب می آید هرشب خواهر تو

یادم نرفته هرکسی همراه خود داشت

بر روی نی یا دشنه ای بال و پر تو

اصلا نپرس ازمن چه کردم معجرم را

من هم نمی پرسم دگر از حنجر تو

 با خنده های ساربان یادم می آید

خیر تو.... انگشت تو و انگشتر تو

حلقه زدند نامحرمان دور و بر من

هجده سر بر روی نی دور و بر تو

فکرش نمیکردم که اینقدر سخت باشد

شرمنده ام بابا شدم دردسر تو

شاعر: عليرضا خاكساري


تعداد بازديد : 161
یکشنبه 21 آبان 1391 ساعت: 9:21
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف