بي تاب شد چو عمه ي خونين جگر عمو من آمدم كه از تو بگيرم خبر عمو در اين همه بلا به خدا خيمه ماندنم

بي تاب شد چو عمه ي خونين جگر عمو من آمدم كه از تو بگيرم خبر عمو در اين همه بلا به خدا خيمه ماندنم

بي تاب شد چو عمه ي خونين جگر عمو من آمدم كه از تو بگيرم خبر عمو در اين همه بلا به خدا خيمه ماندنم

بي تاب شد چو عمه ي خونين جگر عمو من آمدم كه از تو بگيرم خبر عمو در اين همه بلا به خدا خيمه ماندنم

بي تاب شد چو عمه ي خونين جگر عمو من آمدم كه از تو بگيرم خبر عمو در اين همه بلا به خدا خيمه ماندنم
بي تاب شد چو عمه ي خونين جگر عمو من آمدم كه از تو بگيرم خبر عمو در اين همه بلا به خدا خيمه ماندنم
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
بي تاب شد چو عمه ي خونين جگر عمو من آمدم كه از تو بگيرم خبر عمو در اين همه بلا به خدا خيمه ماندنم

بي تاب شد چو عمه ي خونين جگر عمو

من آمدم كه از تو بگيرم خبر عمو

در اين همه بلا به خدا خيمه ماندنم

آتش زند به جان و دلم بيشتر عمو

در زير نيزه ها نفس آهسته مي كشي

نايي رسد ز حنجره ات مختصر ، عمو

من باشم و تو ناله غريبانه مي زني

سرباز مجتباي تو مرده مگر عمو

افتاد دست ساقي تو گر به علقمه

من دست خويش بر تو نمايم سپر عمو

پرواز در هواي شهادت اگر نبود

ديگر چكار آيدم اين بال و پر عمو

شرمنده ام كه زنده ام و رفته اصغرت

همراه خود بيا و مرا هم ببر عمو

همبازيان من همه در خون نشسته اند

لطفي نما و آبرويم را بخر عمو

بود آرزوي من كه بگويم به تو "پدر"

يك بار هم شده تو به من گو : "پسر" ، عمو

از من يتيم تر كه تو پيدا ني كني

آغوش خود گشا و بگيرم به بر عمو

شاعر : رضا رسول زاده


تعداد بازديد : 181
شنبه 20 آبان 1391 ساعت: 10:03
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف