علیرضا لک حضرت مسلم بن عقیل(ع) پایان ندارد ابر خیس گریه هایش غم می چکد از ردّ پای بی صدایش بعد

علیرضا لک حضرت مسلم بن عقیل(ع) پایان ندارد ابر خیس گریه هایش غم می چکد از ردّ پای بی صدایش بعد

علیرضا لک حضرت مسلم بن عقیل(ع) پایان ندارد ابر خیس گریه هایش غم می چکد از ردّ پای بی صدایش بعد

علیرضا لک حضرت مسلم بن عقیل(ع) پایان ندارد ابر خیس گریه هایش غم می چکد از ردّ پای بی صدایش بعد

علیرضا لک حضرت مسلم بن عقیل(ع) پایان ندارد ابر خیس گریه هایش غم می چکد از ردّ پای بی صدایش بعد
علیرضا لک حضرت مسلم بن عقیل(ع) پایان ندارد ابر خیس گریه هایش غم می چکد از ردّ پای بی صدایش بعد
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
علیرضا لک حضرت مسلم بن عقیل(ع) پایان ندارد ابر خیس گریه هایش غم می چکد از ردّ پای بی صدایش بعد

حضرت مسلم بن عقیل(ع)

 

پایان ندارد ابر خیس گریه هایش

غم می چکد از ردّ پای بی صدایش

بعد از نماز مغرب این جا هیچکس نیست

بوی غریبی می وزد وقت عشایش

می شد ببینی دردهای با وفا را

در لابلای جمله ی «کوفه میا»یش

دیوارهای سنگیِ آتش به دستان

افتاده دنبال شکست بال هایش

با التهابی حیدرانه جنگ می کرد

می آمد از کوچه رجزهای رسایش

چندین تَرَک بر روی لب ها نقش بسته

یک کاسه آب امّا نمی آید برایش

دارد زیارت نامه می خواند دوباره

بر پشت بام غصّه ی کرب و بلایش

کوچه به کوچه می شود بازیچۀ شهر

جسم ز هم پاشیده ی در زیر پایش

یک ماه آن سوتر سر چشم انتظاری

می بیند امّا روی نیزه مقتدایش


تعداد بازديد : 143
چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت: 9:32
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف