حسن لطفی+لینک صوت امام علی(ع)-غدیر دل ها اگر که بال برای تو می زنند هر شب سری به سمت سرای تو می

حسن لطفی+لینک صوت امام علی(ع)-غدیر دل ها اگر که بال برای تو می زنند هر شب سری به سمت سرای تو می

حسن لطفی+لینک صوت امام علی(ع)-غدیر دل ها اگر که بال برای تو می زنند هر شب سری به سمت سرای تو می

حسن لطفی+لینک صوت امام علی(ع)-غدیر دل ها اگر که بال برای تو می زنند هر شب سری به سمت سرای تو می

حسن لطفی+لینک صوت امام علی(ع)-غدیر دل ها اگر که بال برای تو می زنند هر شب سری به سمت سرای تو می
حسن لطفی+لینک صوت امام علی(ع)-غدیر دل ها اگر که بال برای تو می زنند هر شب سری به سمت سرای تو می
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حسن لطفی+لینک صوت امام علی(ع)-غدیر دل ها اگر که بال برای تو می زنند هر شب سری به سمت سرای تو می

امام علی(ع)-غدیر

 

دل ها اگر که بال برای تو می زنند

هر شب سری به سمت سرای تو می زنند

جبریل می شوند تمام کبوتران

وقتی که بال و پر به هوای تو می زنند

از وصله های کهنۀ نعلین خاکی ات

پیداست سر به سوی خدای تو می زنند

هر شب فرشته ها که به معراج می روند

دستی به ریشه های عبای تو می زنند

بینند اگر خیال تو را بت تراش ها

تا روز حشر تیشه برای تو می زنند

بر سینه ام نوشته خدا والی الولی

یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی

وقتش رسیده تا که زمین امتحان دهد

وقتش رسیده تا که زمان را تکان دهد

فصل ظهور نفس رسالت رسیده است

می خواهد از خدای به گامش توان دهد

باید سه روز صبر کند در غدیر خم

تا که به روی منبری از دل اذان دهد

می خواست حق که آینه ای در برار ...

... آئینه تمام نمایش مکان دهد

می خواست حق که عین نبی را عیان کند

می خواست حق که دست خودش را نشان دهد

شوری میان عرصه ی محشر بلند شد

دست علی به دست پیمبر بلند شد

وقتی غضب کند همه زیر و زِبر شوند

جنگ آوران معرکه ها در به در شوند

وقتی غضب کند همه در خاک می روند

گیرم که صد سپاه بر او حمله ور شوند

چشمش اگر به پهنۀ میدان نظر کند

گردن کشان دهر همه بی سپر شوند

از ضرب ذوالفقار، خدا فخر می کند

سرهای بی شمارِ جدا بیش تر شوند

فرقی نمی کند که یسار است یا یمین

آن قدر سر زند که دو سر، سر به سر شوند

این مرد تکیه گاه نبرد پیمبر است

این شیر، شیر حضرت حق است حیدر است

سر می دهیم و از درتان پر نمی زنیم

موجیم و سر به ساحل دیگر نمی زنیم

وقتی که حرف؛ حرف ولایت مداری است

ما دم ز غیر، تا دم آخر نمی زنیم

وقتی که امر نائبتان فرضِ جان ماست

سنگ کسی به سینۀ باور نمی زنیم

فصل بصیرت است به جز با لوای او

حتی قدم به صحنۀ محشر نمی زنیم

ما را فقط به پای ولایت نوشته اند

ما سینه پای بیرق دیگر نمی زنیم

با ذوالفقار و نام علی پا گرفته ایم

ما درس خود ز مکتب زهرا گرفته ایم

عطری بده که غنچۀ نیلوفرم کنی

تا در حضور خویش شبی پرپرم کنی

اصلاً مرا نگاه تو در صبح روز عهد

پروانه آفرید که خاکسترم کنی

دُرّ نجف دلم شده شاید به دست خویش

روزی مرا بگیری و انگشترم کنی

من را جلا بده که تو را جلوه گر شوم

بهتر همان که آینهٔ دیگرم کنی

نان جوئی به دست تو دیدم چه می شود....

....هم سفرۀ غلام خودت قنبرم کنی

همراه ظرف خالی شیر آمدم که باز

دستی کشی به روی سرم سرورم کنی

آقا نظر به چشم تر مادرم نما

بوی محرم آمده عاشق ترم نما

***

برای شنیدن صوت این شعر با مداحی حاج محمود کریمی اینجا را کلیک کنید.


تعداد بازديد : 243
سه شنبه 09 آبان 1391 ساعت: 9:17
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف