اكبر ! عمو! اي عمه ! بابا ! گوشواره نه چادري دارم نه حتي گوشواره دزديده شد هر چيز بر روي سرم بود

اكبر ! عمو! اي عمه ! بابا ! گوشواره نه چادري دارم نه حتي گوشواره دزديده شد هر چيز بر روي سرم بود

اكبر ! عمو! اي عمه ! بابا ! گوشواره نه چادري دارم نه حتي گوشواره دزديده شد هر چيز بر روي سرم بود

اكبر ! عمو! اي عمه ! بابا ! گوشواره نه چادري دارم نه حتي گوشواره دزديده شد هر چيز بر روي سرم بود

اكبر ! عمو! اي عمه ! بابا ! گوشواره نه چادري دارم نه حتي گوشواره دزديده شد هر چيز بر روي سرم بود
اكبر ! عمو! اي عمه ! بابا ! گوشواره نه چادري دارم نه حتي گوشواره دزديده شد هر چيز بر روي سرم بود
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اكبر ! عمو! اي عمه ! بابا ! گوشواره نه چادري دارم نه حتي گوشواره دزديده شد هر چيز بر روي سرم بود

اكبر ! عمو! اي عمه ! بابا ! گوشواره

نه چادري  دارم نه حتي گوشواره

دزديده شد هر چيز  بر روي سرم بود

از روسري   خوشگلم تا گوشواره

دست پليدي بر تنم تا خورد، مردم

گفتم چه مي خواهي تو؟ گفتا: گوشواره

با گوش هايم تا بلندم كرد از جا

روي هوا شد كنده از جا گوشواره

گفتم عمو دارم خيالم تخت تخت است

ديدي ز دستم رفت سقا گوشواره     !

بابا تو گفتي مي شوي زيبا چه شد پس؟

در گوش زخمي نيست زيبا گوشواره

راحت شدي حالا كه گوشم شد دريده؟!!

راضي شدي رفته به يغما گوشواره؟!!

روي طبق انگار با چادر نمازم

از آسمان آورده زهرا گوشواره

جايي براي حلقه آويزش ندارم

حالا بگو داري  تو صد تا گوشواره

اين گوش درد من شبيه درد پهلوست

فرقي ندارد ميخ در   با گوشواره

بايد ببندم گوش هاي  پاره ام را

شايد شود درمان والا گوشواره...

ناسازگاري مي كند با گوشم آنوقت...

من مي شوم تنها، و تنها گوشواره

روي لباسم مانده تنها ردّي از خون

ردّي      نماند از معجرم يا گوشواره

گاهي برايم مي شود كابوس خلخال

يا   مي شود  مانند  رؤيا  گوشواره

عمه دگر با هيچ كس حرفي ندارم

ديگر نمي خواهم ز دنيا  گوشواره

شاعر: محمد رضا طالبي

 


تعداد بازديد : 163
دوشنبه 08 آبان 1391 ساعت: 16:04
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف