اگر چه از اثر زهر جسم و جانم سوخت دلم ز سوز غم و غصه نهانم سوخت چگونه با که بگویم که من چه ها دیدم؟

اگر چه از اثر زهر جسم و جانم سوخت دلم ز سوز غم و غصه نهانم سوخت چگونه با که بگویم که من چه ها دیدم؟

اگر چه از اثر زهر جسم و جانم سوخت دلم ز سوز غم و غصه نهانم سوخت چگونه با که بگویم که من چه ها دیدم؟

اگر چه از اثر زهر جسم و جانم سوخت دلم ز سوز غم و غصه نهانم سوخت چگونه با که بگویم که من چه ها دیدم؟

اگر چه از اثر زهر جسم و جانم سوخت دلم ز سوز غم و غصه نهانم سوخت چگونه با که بگویم که من چه ها دیدم؟
اگر چه از اثر زهر جسم و جانم سوخت دلم ز سوز غم و غصه نهانم سوخت چگونه با که بگویم که من چه ها دیدم؟
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اگر چه از اثر زهر جسم و جانم سوخت دلم ز سوز غم و غصه نهانم سوخت چگونه با که بگویم که من چه ها دیدم؟

اگر چه از اثر زهر جسم و جانم سوخت
دلم ز سوز غم و غصه نهانم سوخت
چگونه با که بگویم که من چه ها دیدم؟
چقدر رنج و مصیبت چقدر بلا دیدم
به سن کودکی ام داغ کربلا دیدم
تن بدون سر و سر به نیزه ها دیدم
اگر چه سوخت ز زهر جفا تمام تنم
به یاد آن تن غرق به خون و بی کفنم
عدو نشاند مرا روی زین زهر آلود
که تار و پود تنم را ز یکدگر بکشود
ز سوز زهر چو لرزه فتاد بر جانم
به دور مرکب من آمدند یارانم
مباد آنکه تن من ز صدر زین افتد
"بلند مرتبه شاهی" بر زمین افتد
ولیک جد غریبم به دشت کرب و بلا
نداشت یاور و یاری میان دشمنها
غریبی حسین را به کربلا دیدم
میان خیمه ولی قتلگاه را دیدم
"نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت
هوا ز جور مخالف چو قیر گون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد"

پایگاه شعر مذهبی رضیع الحسین (ع)


تعداد بازديد : 173
سه شنبه 02 آبان 1391 ساعت: 9:57
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف