چه خوب شد عرفه دلبرم صدایــم کرد خدا به خاطر ارباب این عطایـــم کرد به دامن جبل الرحمه پا به پای حبی

چه خوب شد عرفه دلبرم صدایــم کرد خدا به خاطر ارباب این عطایـــم کرد به دامن جبل الرحمه پا به پای حبی

چه خوب شد عرفه دلبرم صدایــم کرد خدا به خاطر ارباب این عطایـــم کرد به دامن جبل الرحمه پا به پای حبی

چه خوب شد عرفه دلبرم صدایــم کرد خدا به خاطر ارباب این عطایـــم کرد به دامن جبل الرحمه پا به پای حبی

چه خوب شد عرفه دلبرم صدایــم کرد خدا به خاطر ارباب این عطایـــم کرد به دامن جبل الرحمه پا به پای حبی
چه خوب شد عرفه دلبرم صدایــم کرد خدا به خاطر ارباب این عطایـــم کرد به دامن جبل الرحمه پا به پای حبی
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
چه خوب شد عرفه دلبرم صدایــم کرد خدا به خاطر ارباب این عطایـــم کرد به دامن جبل الرحمه پا به پای حبی

چه خوب شد عرفه دلبرم صدایــم کرد
خدا به خاطر ارباب این عطایـــم کرد
به دامن جبل الرحمه پا به پای حبیـب
به آستان رفیع دعا رهایـــــــم کرد
چه فرصتی که به همراه کاروان حسین
مسافر سفر دشت نینوایــــــــم کرد
ز سعی مروه و سعی صفا عــــبورم داد
به طوف حج حقیقی دل آشنایـم کرد
چه منتی که در این روز معرفت،اربـاب
به خوان نعمت العفو خود گدایــم کرد
منی که هیچ نبودم به شی مذکــوری
به حب فاطمه شایسته ثنایم کـــــرد
به افتخار علی ره به بام هــــــم داد
که هم نشین تمام فرشته هایــم کرد
ز گریه حوله احرام دلبرم خیس اسـت
صدای ناله ارباب مبتلایم کـــــــرد
همه به حال دعای حسین می گـریند
نوای یارب زینب پر از نوایــــم کرد
به دیده اشک مناجات کئکان زیباست
ز گاهواره خود کودکی ندایم کــــــرد
علی اکبر و طعم فراز های دعـــــــا
به شیوه های دعا خواندن آشنایم کرد
به اشک چشم علمدار کاروان سوگــند
حسین بود که دلداده خدایم کـــــرد
همان حسین که با جلوه کرامت خــود
کرم نمود و صدا سوی خیمه هایم کرد
بدون اذن خودش کربلا نمی آیـــــم
ز درد با که بگویم که کربلایم کـــرد
خوشم از آنکه بگویم به دوستان شهید
حسین عاقبت از عشق خود فنایم کرد

" محمود ژولیده "


تعداد بازديد : 263
دوشنبه 01 آبان 1391 ساعت: 8:58
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط مهدی روحانی کاشمری در تاریخ 1392/05/30 و 12:01 دقیقه ارسال شده است

مهدی روحانی کاشمری

عرفه، معرفت یار به دلدار بود
عرفه، جلوه گه دیده بیدار بود
عرفه، رازو نیاز است به پهنای وجود
عرفه ، گریه عشق است به هنگام سجود
عرفه، حرف من و توست که او میگوید
عرفه ،شرط حضور است که او میگوید
عرفه، سوز و گداز من بی سامان است
عرفه ، باغ نیازم که دراین دامان است
عرفه نور بود معرفت و شور بود
دل بیدار بدان جلوه ای از طور بود
عرفه وصف خداوند ز لبهای خود است
عرفه ،عشق نگرغرق به دریای خود است
زائرین عرفات و زمزمه ، ذکر دعا
دلربا تر ز همه ، نام حسین و کربلا
کر بلا و قتلگاه ومشک خشک وعلقمه
هنوزهم میشنوم ناله و آه فاطمه


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف