مهدی نظری امام جواد(ع)-مدح و شهادت ای ز روی تو روی حق پیدا آفتاب قدیمی دنیا ای که دریاست پیش تو

مهدی نظری امام جواد(ع)-مدح و شهادت ای ز روی تو روی حق پیدا آفتاب قدیمی دنیا ای که دریاست پیش تو

مهدی نظری امام جواد(ع)-مدح و شهادت ای ز روی تو روی حق پیدا آفتاب قدیمی دنیا ای که دریاست پیش تو

مهدی نظری امام جواد(ع)-مدح و شهادت ای ز روی تو روی حق پیدا آفتاب قدیمی دنیا ای که دریاست پیش تو

مهدی نظری امام جواد(ع)-مدح و شهادت ای ز روی تو روی حق پیدا آفتاب قدیمی دنیا ای که دریاست پیش تو
مهدی نظری امام جواد(ع)-مدح و شهادت ای ز روی تو روی حق پیدا آفتاب قدیمی دنیا ای که دریاست پیش تو
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
مهدی نظری امام جواد(ع)-مدح و شهادت ای ز روی تو روی حق پیدا آفتاب قدیمی دنیا ای که دریاست پیش تو

امام جواد(ع)-مدح و شهادت

 

ای ز روی تو روی حق پیدا

آفتاب قدیمی دنیا

ای که دریاست پیش تو قطره

ای نمی از کرامتت دریا

ای مسلمان چشم تو آدم

شده روی تو قبلۀ حوا

ای به طفلی فقیه هر مرجع

ای امام تمام عالم ها

به گمانم که حضرت موسی

نامتان را نوشته روی عصا

یا که اصلا مسیح وقت شفا

می برد یا جواد نام تو را

این همه جود و فضل و احسان را

ارث بردی ز مادرت زهرا

با گداییِ تو بزرگ شدیم

یا علی اکبر امام رضا

روز اول که یادمان کردند

ریزه خوار جوادمان کردند

 

جود و بخشش برای تو هیچ است

کل عالم ورای تو هیچ است

باغ جنت به آن همه عظمت

پیش صحن و سرای تو هیچ است

از روایات عشق فهمیدم

جان عالم به پای تو هیچ است

معجزات مسیح و کار شفا

در حضور دعای تو هیچ است

این بلندی خاک تا افلاک

پیش گلدسته های تو هیچ است

دین ما بندگی ما همه اش

به خدا بی ولای تو هیچ است

کعبه، زمزم، حرم، صفا، مروه

همه پیش صفای تو هیچ است

بیش از این مدح تو نمی دانم

شعر من در ثنای تو هیچ است

ای امام جوان اهلُ البیت

قمر آسمان اهلُ البیت

دل ما غرق در عنایت توست

تشنۀ بادۀ ولایت توست

در همان کودکی امام شدی

این خودش برترین لیاقت توست

این که زهراست مادرت آقا

به خدا بهترین سعادت توست

روز محشر تمامیِ عالم

دست بر دامن شفاعت توست

از درت خلق دستِ پُر رفتند

جود و بخشش همیشه عادت توست

هر که یک بار شد نمک گیرت

تا ابد بندۀ کرامت توست

کاش می شد که در حرم بودم

در شبی که شب شهادت توست

همسرت قاتلت شده آقا

این خودش راز سخت غربت توست

همسرت پیر و مو سفیدت کرد

در جوانی تو را شهیدت کرد

گوشۀ حجره بی صدا بودی

به غم و غصه مبتلا بودی

جگرت سوخت، با لب تشنه

چون جگر گوشۀ رضا بودی

چقدر زود پرپرت کردند

تو امام جوان ما بودی

موقع دست و پا زدن قطعا

یاد گودال کربلا بودی

یاد غم های عمه ات زینب

یاد طفلان بی نوا بودی

یاد طفلی که تا پدر را دید

گفت بابای من کجا بودی؟

از میان تنور آمده ای

یا که بر روی نیزه ها بودی؟

ای پدر جان ز نیزه افتادی؟

به نظر زیر دست و پا بودی

دخترت را ببر که پیر شده

رفتنم مدّتی ست دیر شده


تعداد بازديد : 153
دوشنبه 24 مهر 1391 ساعت: 8:59
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف