پشت در ای گل من برگ و برت مانده به جا ملک سوخته ام بال و پرت مانده به جا پر شده شهر از اینکه تو دگ

پشت در ای گل من برگ و برت مانده به جا ملک سوخته ام بال و پرت مانده به جا پر شده شهر از اینکه تو دگ

پشت در ای گل من برگ و برت مانده به جا ملک سوخته ام بال و پرت مانده به جا پر شده شهر از اینکه تو دگ

پشت در ای گل من برگ و برت مانده به جا ملک سوخته ام بال و پرت مانده به جا پر شده شهر از اینکه تو دگ

پشت در ای گل من برگ و برت مانده به جا ملک سوخته ام بال و پرت مانده به جا پر شده شهر از اینکه تو دگ
پشت در ای گل من برگ و برت مانده به جا ملک سوخته ام بال و پرت مانده به جا پر شده شهر از اینکه تو دگ
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
پشت در ای گل من برگ و برت مانده به جا ملک سوخته ام بال و پرت مانده به جا پر شده شهر از اینکه تو دگ

پشت در ای گل من برگ و برت مانده به جا

ملک سوخته ام بال و پرت مانده به جا

پر شده شهر از اینکه تو دگر خواهی رفت

روی دیوار گلی ام خبرت مانده به جا

من ندیدم تو که دیدی ، ز نگاهت خواندم

حادثه بین دو چشمان ترت مانده به جا

گریه کم کن که حسین و حسن تو هستند

داغ ششماهه اگر بر جگرت مانده به جا

من از این خس خس هر نیمه شبت فهمیدم

زخم بر سینه ی بر من سپرت مانده به جا

با غلافی زد و بازوی تو از کار افتاد

رد شلاق به دست دگرت مانده به جا

خوب شد دست نبردی تو به گیسو زهرا

حرف نفرین که زدی تو اثرت مانده به جا

 شاعر: رضا رسول زاده


تعداد بازديد : 133
شنبه 28 مرداد 1391 ساعت: 15:46
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف