استقبال از محرم - 2

استقبال از محرم - 2

استقبال از محرم - 2

استقبال از محرم - 2

استقبال از محرم - 2
استقبال از محرم - 2
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حال و روزش با نوای عشق بهتر میشود هر که چشمش در میان روضه ها تر میشود این دل سنگم که جای خود،شنیدم از

حال و روزش با نوای عشق بهتر میشود
هر که چشمش در میان روضه ها تر میشود

این دل سنگم که جای خود،شنیدم از کسی
ریگ های دشت با نام تو گوهر میشود

 

نوکری پستم ولیکن دلخوشم ازاینکه من
روزگارم با غلامی شما سر میشود

از شما دورم ولی شب های جمعه این دلم
می پرد تا صحن تو،مثل کبوتر میشود

با نوای یا حسین و ذکر شور یا حسن
دل اسیر نام های دو برادر میشود

کاروان را باز گردان ای عزیز فاطمه
در همین جا قلب زینب زار و مضطر میشود

بازگرد آقا که با دست پلید حرمله
غنچه ی شش ماهه ی باغ تو پرپر میشود

دخترت بی سایبان و خواهرت بی همسفر
جعفرت بی پیکر و عون تو بی سر میشود

چند روز بعد در این سرزمین پربلا
صحبت از دزدیدن خلخال و معجر میشود

چند روز بعد در گودال بین تیغ وتیر
حنجرت درگیر با تیزی خنجر میشود

علی مشهوری(مهزیار)


تعداد بازديد : 299
پنجشنبه 23 مهر 1394 ساعت: 9:47
نویسنده:
نظرات(1)
ماه عزا آمد دل عالم گرفته زهرا بُنَیَّ یا بُنَیَّ دم گرفته هرکس به هرنحوی عزادار شما هست حتی خدا در

ماه عزا آمد دل عالم گرفته
زهرا بُنَیَّ یا بُنَیَّ دم گرفته

هرکس به هرنحوی عزادار شما هست
حتی خدا در عرش خود ماتم گرفته

 

کوچه به کوچه تا ابد شرمنده ی توست
در “مُلک ری” هر خانه رنگ غم گرفته

دیدم که از عشق شما لات محله
رفته برای روضه ات پرچم گرفته

راه نجات ما گنه کاران شمائید
با گریه بر تو، توبه ی آدم گرفته

حتما پشیمان میشود در روز محشر
لطف تورا هرکس که دست کم گرفته

شاهان عالم ریزه خواران تو هستند
دست گدایی سوی تو حاتم گرفته

بالا سرت هرکس که آمد دست پُر رفت
این “پیروهن” ، آن دیگری “خاتم” گرفته

برخیز دور خیمه ی زینب شلوغ است
دور و برش را چند نامحرم گرفته

اهل و عیالت بعد تو آقا اسیرند
برخیز تا در خیمه ها آتش نگیرند


رضا قربانی


تعداد بازديد : 269
پنجشنبه 23 مهر 1394 ساعت: 9:46
نویسنده:
نظرات(1)
دوباره سنج و علم کار دستمان داده به صفحه سوز قلم کار دستمان داده دوباره نوحه ی ” هرلحظه بوی کرب و ب

دوباره سنج و علم کار دستمان داده

به صفحه سوز قلم کار دستمان داده

دوباره نوحه ی ” هرلحظه بوی کرب و بلا

عجیب شوق حرم کار دستمان داده

خوشیم با غمت ای شاه عالمین حسین

همیشه واژه ی غم کار دستمان داده

محرم آمد و هستیم پس خدارا شکر

نمک زخوان کرم کار دستمان داده

خیال باب ورودی شارع العباس

حرم قدم به قدم کار دستمان داده

دوباره شوق رسیدن به اربعین حسین

شده است فکر عجم ،،،کار دستمان داده

شاعر : نوراءنریمان


تعداد بازديد : 431
پنجشنبه 23 مهر 1394 ساعت: 9:44
نویسنده:
نظرات(0)
ماهِ محرّم است و عزادارتان شدیم با اشک و آه ، گرمیِ بازارتان شدیم ای تربتت شِفا و شفاعت! تفقّدی! ح

ماهِ محرّم است و عزادارتان شدیم

با اشک و آه ، گرمیِ بازارتان شدیم

 

ای تربتت شِفا و شفاعت! تفقّدی!

حرف از طبیب شد، همه بیمارتان شدیم

 

با پرچمِ محَبّت و، سربندِ یا حسین:

ما دسته دسته، دستِ علمدارتان شدیم

 

بر دار اگر رود سرِ ما، برعلی قسم

ماتِ زبانِ میثمِ تمّارتان شدیم

 

پیچیده طبعِ او، به سر و دست و قلبمان

اینگونه، ریزه خوار و گرفتارتان شدیم

 

خلقِ اثر، به جوهرِ خونت میسّر است

ما رهروانِ مکتبِ مختارتان شدیم

 

مجنونِ نوکری، درِ این خانه آمدیم

پیوسته وامدار و بدهکارتان شدیم

 

هَل مِن مُعین و ناصرِ آن روز: روضه ام

ما خاکِ پایِ هیئتِ انصارتان شدیم

 

از جان و تن گذشته و محزون وغصّه دار:

در انتظارِ آمدنِ یارتان شدیم

 

حمیدرضا کسرایی


تعداد بازديد : 179
پنجشنبه 23 مهر 1394 ساعت: 9:33
نویسنده:
نظرات(0)
حالِ ما حال پريشانيِ عالَم باشد موسم آمدنِ مـاهِ مُـحَـرَم باشد اين چه حاليست كه در هيئت ماشدپيدا و

حالِ ما حال پريشانيِ عالَم باشد
موسم آمدنِ مـاهِ مُـحَـرَم باشد
اين چه حاليست كه در هيئت ماشدپيدا
وقت برپا شدن بيرق و پرچم باشد
هركه گريان شده است از كرم فاطمه است
بخدا بي بي ما صاحب هرغم باشد
اذن داريم كه ما وارد اين بزم شديم
پاي جنت همه هستيم ،كه محكم باشد
نوكري در غمِ او لذتِ ديگر دارد
اشكِ نوكر به شهنشاه چو نم نم باشد
روزگاريست كه ما سينه زن اربابيم
تا قيامت هم اگر سينه زني، كم باشد
اشك و اسفند چو باهم برود، عطرشود
لطمه و سينه زني، شورِتو درهم باشد
سال تا سال فقط منتظر ماه توئيم
نوكرت زنده به ذكرِتو و اين دم باشد
شب سوم به خدا روضه ي سختي دارد
روضه ي طفل و خرابه پرِ ماتم باشد


علی احمدیان- جنت


تعداد بازديد : 141
پنجشنبه 23 مهر 1394 ساعت: 9:32
نویسنده:
نظرات(0)
ورورد به ماه محرم از ازل پرچم به دوش ماه ماتم گشته ایم با نوای مادری محزونه همدم گشته ایم ما همه ان

ورورد به ماه محرم

 

از ازل پرچم به دوش ماه ماتم گشته ایم

با نوای مادری محزونه همدم گشته ایم

ما همه انصار زهرائیم مردِ گریه ایم

محرم غمخانه ی ماه محرم گشته ایم

این لباس مشکی ما دست دوز فاطمه است

زین سبب عمریست با این خانه محرم گشته ایم

رد مکن ما را که اشک ما به دردت میخورد

گریه ها کردیم و بر زخم تو مرهم گشته ایم

روز محشر یکدگر را زود پیدا میکنیم

سالها مانند کعبه دور پرچم گشته ایم

گریه ی ما باعث تسکین قلب زینب است

خاک بوسِ عمه ی ساداتِ عالم گشته ایم

صبح ، مغرب ، شب ، سحر ، بزم عزا آماده است

این دهه همسفره ی فیضی دمادم گشته ایم

تا که فرصت هست باید گریه کرد و گریه کرد

چونکه مهمان اجل ما نیز کم کم گشته ایم

در حسینیه اگر گوش دل ما وا شود

همنوای مادری با قامت خم گشته ایم

یا بنی گفتنش بند دلم را پاره کرد

نیزه ای در پیش چشمش پیرهن را پاره کرد

 

قاسم نعمتی


تعداد بازديد : 191
چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت: 11:24
نویسنده:
نظرات(0)
ورورد به ماه محرم با گریه ام عزای تو تکریم میکنم دارو ندار خود به تو تسلیم می کنم خالص ترین عصاره ی

ورورد به ماه محرم

 

با گریه ام عزای تو تکریم میکنم

دارو ندار خود به تو تسلیم می کنم

خالص ترین عصاره ی جان را شبیه اشک

بر روی دست دل به تو تقدیم میکنم

یک سال تا به ماه محرم رسانیم

هر صبحدم نگاه به تقویم میکنم

با بوسه ای زخاک در هر حسینیه ای

بر پیشگاه فاطمه تعظیم میکنم

هر تکیه ی عزای تو بیت الحرام ماست

بر خویش هر چه غیر تو تحریم میکنم

از کودکی تمام پس انداز سال را

با سفره ی عزای تو تقدیم میکنم

در هیئت تو با تن احرام بسته ام

یاد شکوه مسجد تنعیم میکنم

با ذکر یا حسین که توحید مطلق است

حبل المتین عشق تو ، تحکیم میکنم

هربار با سلام به تو آب می خورم

غوغای تشنگی تو تفهیم میکنم

گفتا رقیه با دهن ضربه خورده ام

لبهای خیزران زده تکریم میکنم

 

قاسم نعمتی


تعداد بازديد : 215
چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت: 11:24
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین(ع)-مناجات محرمی هر آینه دلى ست که حیران کربلاست در هر کجا سرى ست، پریشان کربلاست داغى اگ

امام حسین(ع)-مناجات محرمی

 

هر آینه دلى ست که حیران کربلاست

در هر کجا سرى ست، پریشان کربلاست

داغى اگر که هست به این سینه داغ توست

ماتم اگر که هست ز هجران کربلاست

اشک است این که دور حرم را گرفته است

آرى فرات دیده ى گریان کربلاست

چشمى که روشن است به اشک غم حسین

شمعى به بزم شام غریبان کربلاست

نوح ائمه گفت که نوحو على الحسین

کشتى شکست خورده ى طوفان کربلاست

جا دارد از کفن بگریزیم روز مرگ

از غربتى که در تن عریان کربلاست

افتاده صد ترک به بلور دل رسول

از هر ترک که بر لب عطشان کربلاست

روزِ حسین خون دل از دیده می رود

این گریه ى امامِ خراسان کربلاست

 

سید علی رکن الدین


تعداد بازديد : 231
چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت: 11:21
نویسنده:
نظرات(0)
ورود به ماه محرم در دلم باز هم حرم بزنید چادر و بیرق و علم بزنید روی سر درب سینه پارچه ی "از در تو ن

ورود به ماه محرم

 

در دلم باز هم حرم بزنید

چادر و بیرق و علم بزنید

روی سر درب سینه پارچه ی

"از در تو نمی روم" بزنید

چرک پیشانیم بشویید و

روی آن مهر نوکرم بزنید

طوق یک عمر نوکری را هم

باز امشب به گردنم بزنید

روضه خوان های حضرت زهرا

از عزیزش حسین دم بزنید

مقتل از دست روضه خوان افتاد

دور این روضه را قلم بزنید

روضه ای را که گفت روی حسین

با سُم اسب ها قدم بزنید

 

امیر عظیمی


تعداد بازديد : 367
چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت: 11:19
نویسنده:
نظرات(0)
ورود به ماه محرم ما که کل سال پای روضه ها غم میخوریم غصه ی اتمام این ده روز را کم میخوریم هرسه شنبه

ورود به ماه محرم

 

ما که کل سال پای روضه ها غم میخوریم

غصه ی اتمام این ده روز را کم میخوریم

هرسه شنبه صبح یا که هرشب جمعه کمیل

باده ی تقوای خود را پای پرچم میخوریم

یک برنج از ظرف نذری تو ما را بس حسین

رزق طول سال خود را از محرم میخوریم

ما چنان سرویم از وقتی برایت خم شدیم

تا تو هستی کی زمین با قامت خم میخوریم؟

با تو در هر مشکلی راه نجاتی هست لیک

مطمئنا بی تو بر دیوار محکم میخورم

تو بزرگی پس بزرگی کن شفاعت کن حسین

ورنه چوب معصیت ها را دمادم میخورم

در جوانی پاک بودن شیوه عشاق توست

شرمساریم از شما که غصه ات کم میخورم

تربت کرب و بلا درمان کل دردهاست

وقت های ناخوشی یک ذره مرهم میخوریم

داغ اکبر داغ قاسم داغ سقا داغ مشک

غصه هایت را میان روضه هم میخوریم

ما محرم زاده ایم کل سال آواره ایم

روزها یاد تنت ، شب یاد مشک پاره ایم

 

سید پوریا هاشمی


تعداد بازديد : 171
چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت: 11:15
نویسنده:
نظرات(0)
ورود به ماه محرم اشعار سرخ دلشکنش را بیاورید دم‌نوحه‌های سینه‌زنش را بیاورید دارد صدای قافله ا

ورود به ماه محرم

 

اشعار سرخ دلشکنش را بیاورید

دم‌نوحه‌های سینه‌زنش را بیاورید

دارد صدای قافله از دور می‌رسد

اسفند وقت آمدنش را بیاورید

بعد از کتیبه‌های حسینیه زودتر

سینیِ چای ریختنش را بیاورید

دادم لباس مشکی خود را به مادرم

آری بساط دوختنش را بیاورید

دلشوره های خواهر او بیشتر شده

اسباب غم‌نداشتنش را بیاورید

سر نیزه های کوفه صدا میزدند تو را:

«ما تشنه‌ایم؛ پس بدنش را بیاورید»

دارد به قتلگاه چه نزدیک میشود

زینب - رباب، پیرهنش را بیاورید

حالا رسیده عصر دهم، گفت خواهرش:

اموال غارتیِ تنش را بیاورید

 

محمد جواد پرچمی


تعداد بازديد : 151
چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت: 11:14
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین(ع)-مناجات محرمی باز ده شب میشوم بارانی از غم های تو باز اشک گریه کن ها پای ماتم های تو این

امام حسین(ع)-مناجات محرمی

 

باز ده شب میشوم بارانی از غم های تو

باز اشک گریه کن ها پای ماتم های تو

این دهه درخانه اش مهمان زهرا میشویم

مادرت بانیست پایان محرمهای تو

زیر خیمه راه از بیراهه روشن میشود

رشته حبل المتین ماست پرچم های تو

از علاج دردهای من طبیبان عاجزند

چشم امیدم فقط مانده به مرهم های تو

از قدیمی ها شنیدم در میان روضه ها

مرده زنده میشده از برکت دم های تو

هرکسی روضه میاید پیشوازش میروی

جان نوکرها فدای خیر مقدم های تو

کشته مرده های تو روزی مسیحا میشوند

عالمی در حسرت عیسی بن مریم های تو

ارزش گریه به تو برگ امان محشر است

دلخوشیم آقا به این قدر مسلم های تو

فیضی از این گریه ها مقتل نویسان میبرند

شیخ جعفر شیخ عباس و مقرم های تو...

میشود فیض شهادت را نصیب من کنی؟

میشود من هم شوم از خیل آدم های تو؟

از سر نیزه ببین خیلی مزاحم میشوند

یک نفر دارد سر آزار محرم های تو

ای سر بی تن ببین خون بر دل سادات شد

آه بر اهل حرم خرما و نان خیرات شد

 

سید پوریا هاشمی


تعداد بازديد : 173
چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت: 11:13
نویسنده:
نظرات(0)
ورود به ماه محرم برپا شده است در دل من خیمه ی غمی جانم چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی عمری است دلخوشم ب

ورود به ماه محرم

 

برپا شده است در دل من خیمه ی غمی

جانم چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی

عمری است دلخوشم به همین غم که در جهان

غیر از غمت نداشته ام یار و همدمی

بر سیل اشک خانه بناکرده ام ولی

این بیت سُست را نفروشم به عالمی

گفتی شکار آتش دوزخ نمی شود

چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی

دستی به زلف دسته ی زنجیرزن بکش

آشفته ام میان صفوف منظّمی

می خوانی ام به حُکم روایات روشنی

می خواهمت مطابق آیات محکمی

ذی الحجّه اش درست به پایان نمی رسد

تقویم اگر نداشته باشد مُحرّمی ...

 

سعید بیابانکی


تعداد بازديد : 173
چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت: 11:12
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین(ع)-مناجات محرمی چشم اگر امسال را هم آبروداری کند گریه می خواهد مرا از هرچه خود عاری کند ه

امام حسین(ع)-مناجات محرمی

 

چشم اگر امسال را هم آبروداری کند

گریه می خواهد مرا از هرچه خود عاری کند

هر کسی اینجا هنر کرده است با اشک آمده است

کاش پلک از این هنرها پرده برداری کند

بین دل با داغ او عقد اخوت بسته اند

در ازل، آری، خدا این خطبه را جاری کند

نوحه خوان در روضه می خواند به استمداد اشک

بانگ "هل من ناصر"است این، کیست تا یاری کند؟

می روم تا کربلا، آنجا که مردی آمده است

پای عهدش تا نفس دارد وفاداری کند

رود می افتد به پایش تا به هر قیمت شده

قطره ای از خویش را در جان او جاری کند

آب اگر مهریه ی زهراست پس هر طور هست

باید از مهریه ی زهرا نگهداری کند

بیشتر از ضربت شمشیر، یک سوراخ مشک

می تواند زخم را بر پیکرش کاری کند

می روم قدری جلو، آنجا که یک سر روی نی

بی محابا قد علم کرده است سرداری کند

آنکه تعلیم تکلم کرد بر عیسای طفل

می تواند پس سر بر نیزه را قاری کند

باز می آیم به خود، آنجا که در من یک نفر

گوشه ای کز کرده، می خواهد فقط زاری کند

چشم کارش گریه در سوگ "حسین بن علی"است

کور بادا چشم اگر از گریه خودداری کند

 

علی فردوسی


تعداد بازديد : 141
چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت: 11:12
نویسنده:
نظرات(0)
اشعار هلال ماه محرم سوره ی غم می رسد ، آیات مریم می رسد عطر سیب و بوی اسپند محرم می رسد دست خود ر

اشعار هلال ماه محرم

 

سوره ی غم می رسد ، آیات مریم می رسد

عطر سیب و بوی اسپند محرم می رسد

 

دست خود را روی سینه می گذارم با ادب

آه دارد مادری با قامت خم می رسد

 

میزبان زهرا که باشد من خیالم راحت است

چون که الطافش به مهمان ها دمادم می رسد

 

انبیا پشت سر هم یک به یک صف بسته اند

حضرت خاتم برای خیر مقدم می رسد

 

بار عام است و ضیافت خانه ی هیئت شروع

نامه های دعوت از عرش معظم می رسد

 

زیر و رو کردن فقط کار حسین بن علی ست

در محرم ارمنی هم زیر پرچم می رسد

 

چایی روضه دوای درد بی درمان ماست

بین این دارالشفا پیوسته مرهم می رسد

 

با لباس مشکی اَم از قبر می آیم بُرون

یک نخ این پیرهن فردا به دادم می رسد

 

جبرئیل عرش خدا را آب و جارو می کند

کاروان کربلا از راه کم کم می رسد

 

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید


تعداد بازديد : 287
سه شنبه 21 مهر 1394 ساعت: 10:52
نویسنده:
نظرات(0)
اشعار هلال ماه محرم – قاسم نعمتی ارباب روی نوکریِ من حساب کرد با اینهمه گناه مرا انتخاب کرد هر

اشعار هلال ماه محرم – قاسم نعمتی

 

ارباب روی نوکریِ من حساب کرد

با اینهمه گناه مرا انتخاب کرد

 

هرکس شنید ناله ی حی العزا

تا خویش را به روضه رساند شتاب کرد

 

دلشوره داشتم که نبینم محرمت

یکسال این فراق دلم را عذاب کرد

 

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

نام حسین بار دگر انقلاب کرد

 

توبه شکسته ها همه گویند یاحسین

رب الحسین هرچه دعا مستجاب کرد

 

از کودکی حسینیه دار محرممیم

این روسیاه را خودش عالیجناب کرد

 

هرکس که ذره ذره به پای حسین سوخت

اورا خدا به وصل خودش کامیاب کرد

 

گریه غبار سینه ی من داده شستشو

این قلب خاک خورده چنان دّر ناب کرد

 

تفسیر دستگیریه تو از رسول ترک

کار هزار منبرو صد ها کتاب کرد

 

سینه برهنه ها همه از نسل عابسند

او کربلا طریق هی این وصل باب کرد

 

آید به گوش ناله ی محزون فاطمه

با اسم نام یک یک ما را خطاب کرد

 

ماه محرم آمد و پیچید بوی سیب

صلی علی الحسین و صلی علی الغریب

 

قاسم نعمتی


تعداد بازديد : 281
سه شنبه 21 مهر 1394 ساعت: 10:39
نویسنده:
نظرات(0)
اشعار هلال ماه محرم – محسن حنیفی فصل اشک و سوز و آه از پرده ی دل میشود باز چشمانم به رنگ سرخ مایل م

اشعار هلال ماه محرم – محسن حنیفی

 

فصل اشک و سوز و آه از پرده ی دل میشود

باز چشمانم به رنگ سرخ مایل میشود

 

باز هم روح الامین مرثیه خوانی میکند

کاف و هاء و یا و عین و صاد نازل میشود

 

با لباس مشکی ام احرام گریه بسته ام

یک زیارت با هزاران حج معادل میشود

 

سعی ما پای پیاده از نجف تا کربلاست

شاهراه وصل ما این حد فاصل میشود

 

نیت گریه نمودم در نماز نیمه شب

چون که روضه بهتر از درک نوافل میشود

 

رکعت اول به یاد تشنه لبها سوختم

رکعت بعدی من گودال کامل میشود

 

مادری پهلو شکسته میرسد از سمت عرش

روضه از اینجا به بعدش سخت و مشکل میشود

 

لحظه ای که سینه ی ارباب سنگین میشود

روضه سنگین ارباب مقاتل میشود

 

نیزه ها نامهربان هستند اما لحظه ای

مهربان با حنجر او تیغ قاتل میشود

 

سر غنیمت میرود گودال میگردد شلوغ

وقت غارت کردن مشتی اراذل میرسد

 

آه از آن لحظه ای که مادرش سر میرسد

با تنی عریان ، تنی بی سر مقابل میشود

 

محسن حنیفی


تعداد بازديد : 227
سه شنبه 21 مهر 1394 ساعت: 10:38
نویسنده:
نظرات(0)
تا نغمه ی حسین نوایش به ما رسید دادی زدیم و فضل خدایش به ما رسید مارا نوشته اند شکار کمند یار شکرخدا

تا نغمه ی حسین نوایش به ما رسید
دادی زدیم و فضل خدایش به ما رسید

مارا نوشته اند شکار کمند یار
شکرخدا که زلف رهایش به ما رسید

 

کعبه نبرد و قسمت ما کربلا نمود
سنگش به دیگران و طلایش به ما رسید

حتی برات مشهد ما دست کربلاست
سهمیه ی امام رضایش به ما رسید

دستور داده است به ما: فَابْکِ لِلْحُسَیْن
سلطانِ “طوس” توصیه هایش به ما رسید

گرچه گرسنه کشته شد و تشنه ذبح شد
اما همیشه آب و غذایش به ما رسید

زخم هزار نیزه و خنجر به او رسید
اجر طواف کرب و بلایش به ما رسید

میگفت این قبیله عبا شد نصیب ما
میگفت آن قبیله قبایش به ما رسید

جمسش به خاک ماند و کسی دست هم نزد
تا که پس از سه روز زنان بنی اسد…


رضاقربانی


تعداد بازديد : 319
سه شنبه 21 مهر 1394 ساعت: 10:32
نویسنده:
نظرات(0)
صد شکر که از راه محرم آمد از هر سر کوچه نوحه و دم آمد هر کس که رسیده زیر پرچم آمد لاتی وسط دسته ی ماتم

صد شکر که از راه محرم آمد
از هر سر کوچه نوحه و دم آمد
هر کس که رسیده زیر پرچم آمد
لاتی وسط دسته ی ماتم آمد.

ما باز سر کوچه علم آوردیم
ما پیش محبت تو کم آوردیم

یک جلوه ی نوکر تو حاتم ساز است
کوکِ دلِ ما؛ماهِ محرم ساز است…
احوالِ گدا به زیر پرچم ساز است
این مجلس روضه ی تو آدم ساز است
.
ما در طی سال گریه لازم هستیم
مشتاقِ دمِ اکبرِ ناظم هستیم
..
زهرا به غلامی ات مرا خو داده
در روضه به دستم آب و جارو داده
این اشک محرم مرا او داده
این گریه به ما چقدر نیرو داده
.. در روضه خانواده ی کریمان
گفتیم حسین؛؛ فاطمه گفتا..جان

با گریه دوباره روز را شب کردم
هر موقع گرفتار شدم تب کردم
در روضه توسلی به زینب کردم
بعدش چقدر کفش مرتب کردم

دیدم گره ی کار سریعا وا شد
رحمت به کسی که نوکر آقا شد

باید که برای تو غذا بار کنم
قدری عوض حرف زدن کار کنم
جان را به فدای قدم یار کنم
من نوکریه شاه و علمدار کنم
من راه تقربم در این خانه ست
در شست و شوی ظروف آشپزخانه ست


حامد جولازاده


تعداد بازديد : 181
سه شنبه 21 مهر 1394 ساعت: 10:21
نویسنده:
نظرات(0)
نشسته ام بنویسم محرمت را باز هزار نکته ی ناگفته از غمت را باز خدا کند که امانم دهی و باز کنم برای خیم

نشسته ام بنویسم محرمت را باز
هزار نکته ی ناگفته از غمت را باز

خدا کند که امانم دهی و باز کنم
برای خیمه زدن بند پرچمت را باز

 

کویر خشک گدای دو قطره باران است
بریز بر سر من اشک نم نمت را باز

دلت می آید از این دلشکسته دست کشی
دلی که چنگ زده حبل محکمت را باز

به پشتوانه ی لطفت گناه کردم من
ببخش با کرمت ذنب آدمت را باز

دلم گرفته برای دو دم گرفتن ها
بدم به روح زمینگیر من دمت را باز

اگر که فاطمه در بزم روضه هست،که هست
بگو چگونه کنم شرح ماتمت را باز؟

به سمت گود سرازیر میزدند تو را
به تیر و نیزه و شمشیر میزدند تو را

محمد کاظمی نیا


تعداد بازديد : 191
سه شنبه 21 مهر 1394 ساعت: 10:21
نویسنده:
نظرات(1)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 18
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف