::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::

نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم


تعداد بازدید : 202
نویسنده پیام
khadem
آفلاین



ارسال‌ها: 1291
عضویت: 24 /10 /1390
تشکر کرده: 1
تشکر شده: 77
آینده تاریکى دشمنان امام علی علیه السلام
آینده تاریکى دشمنان امام علی علیه السلام
امام علی

اگر شما همانند من، از آنچه پنهان است خبر داشتید (و آینده سیاه و ظلمانى خودرا مى دیدید) از خانه ها بیرون آمده، سر به بیابان مى گذاشتید، بر اعمال خویش گریه مى کردید و بر سر و صورت مى زدید .

در زندگی امام علی علیه السلام که دقیق می شویم با وقایعی رو به رو می شویم که حتی اندیشیدن به آن ها وجود ضعیف ما را خرد می کند چه بر سد به تحملشان ، اما می بینیم که یک ابر انسان می ایستد و تحمل می کند و لحظه تردید روا نمی دارد ، و به انسانیت حتی یک نفر امیدوار است . اما ناسپاسی ها و جفاها می بیند ، عاقبت شوم این بی مهری را ایشان با بیانی رسا خطاب به همه آن سست عنصرانی که ایشان را تنها گذارده و با دشمنانش دست به یکی کردند ، هشدار می دهد.

امام (علیه السلام) به همه کسانى که در جهاد با دشمن غدّار و مکّار، سستى نشان مى دهند و با عذرتراشى ها، شانه از زیر بار مسئولیت تهى مى کنند هشدار مى دهد که آینده اى بسیار تاریک، در پیش دارید، آینده اى که دشمن در آن بر شما مسلّط مى شود و چنان ضربات خودرا بى رحمانه بر پیکر شما وارد مى کند که عقل و هوش را از دست خواهید داد مى فرماید :

«اگر شما همانند من، از آنچه پنهان است خبر داشتید (و آینده سیاه و ظلمانى خودرا مى دیدید) از خانه ها بیرون آمده، سر به بیابان مى گذاشتید، بر اعمال خویش گریه مى کردید و بر سر و صورت مى زدید !» (وَلَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ مِمَّا طُوِیَ عَنْکُمْ غَیْبُهُ، إذاً لَخَرَجْتُمْ إلَى الصُّعُدَاتِ تَبْکُونَ عَلَى أَعْمَالِکُمْ، وَتَلْتَدِمُونَ عَلَى أَنْفُسِکُمْ).

وبه این نیز قناعت نمى کردید، بلکه «اموال خودرا بدون نگهبان وبى آن که کسى را جانشین خود در آن قرار دهید رها مى کردید، هر یک از شما (از شدت وحشت) تنها به خود مى پرداخت و به دیگرى توجّه نداشت !» (وَلَتَرَکْتُمْ أَمْوَالَکُمْ لاَ حَارِسَ لَهَا وَلاَ خالِفَ عَلَیْهَا، وَلَهَمَّتْ کُلَّ امْرِىء مِنْکُمْ نَفَسُهُ، لاَ یَلْتَفِتُ إلَى غَیْرِهَا).

این تعبیرات، حال کسى را مجسّم مى کند، که گرفتار مصایب عظیمى شده، به گونه اى که همه چیز را جز نجات جان خویش، فراموش کرده است، سر به بیابان نهاده و پیوسته بر سر و صورت مى زند، اشک مى ریزد، و فریاد مى کشد، اموالى را که آن همه در نظرش اهمیّت داشت و در حفظ آن همواره مى کوشید به کلّى رها کرده و به پشت سرخویش نگاه نمى کند حتى عزیزترین عزیزانش را به دست فراموشى سپرده است.

بعضى از مفسّران نهج البلاغه، معتقدند : این تعبیرات مربوط به اهوال و وحشتهاى روز قیامت است که در قرآن مجید در آیات مختلف به آن اشاره شده است ولى با توجه به ذیل خطبه که سخن از جنایات وحشتناک «حجّاج» مى گوید و شأن ورود خطبه، که نظر به سستى مردم «کوفه» در جهاد با دشمن دارد، این معنى بسیار بعید است و ظاهر این است که ناظر به سلطه «بنى امیه» و جنایات عظیم «حجّاج» و امثال او مى باشد.

و در ادامه این سخن امام (علیه السلام) به منشأ و سرچشمه اصلى این حوادث اشاره مى کند مى فرماید : «ولى (متأسفانه) تذکراتى را که به شما داده شده بود فراموش کردید، و از آنچه بر حذر داشته شده بودید، ایمن گشتید، در نتیجه عقل شما گمراه و سرگردان شد، وامورتان پراکنده گشت !»

(وَلَکِنَّکُمْ نَسِیتُمْ مَا ذُکِّرْتُمْ، وَأَمِنْتُمْ مَا حُذِّرْتُمْ، فَتَاهَ عَنْکُمْ رَأْیُکُمْ، وَتَشَتَّتَ عَلَیْکُمْ أَمْرُکُمْ).

همان ها که به خدا سوگند ! افکارشان خجسته و پربار و صاحب وقار و بردبارى بودند، همان ها که به حقّ سخن مى گفتند و ظلم و ستم را ترک کردند، آنها که از پیش در طریق هدایت گام نهادند و در راه روشنى، به سرعت پیش رفتند، در نتیجه به سعادت جاویدان و زندگى گوارا و پرارزش دست یافتند

هرگز تصوّر نکنید حوادثِ دردناکى که در انتظار شماست، غافلگیرانه است، ابداً چنین نیست، بارها به شما تذکّر داده ام، و حق نصیحت را ادا کرده ام، و گفتنى ها را گفته ام، وهشدار داده ام ولى افسوس ! گوش شنوا در میان شما نبود، تمام آنچه را گفتم به فراموشى سپردید، و همه اندرزها را نادیده گرفتید، به همین دلیل، تصمیمات لازم را به موقع نگرفتید، و براى مقابله با دشمنان خطرناکتان، برنامه ریزى نکردید، و این است نتیجه کارِ شما، که دشمنان بى رحم و غدّار بر شما مسلّط مى شوند، وبلایى بر سرتان مى آورند که در تاریخ بى سابقه است.

سپس امام (علیه السلام) مى فرماید : «(به خدا سوگند !) دوست داشتم که خدا میان من و شما، جدایى مى افکند و مرا به کسى که نسبت به من از شما سزاوارتر و شایسته تر است ملحق مى ساخت» (وَلَوَدِدْتُ أَنَّ اللهَ فَرَّقَ بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ، وَأَلْحَقَنِی بِمَنْ هُوَ أَحَقُّ بِی مِنْکُمْ).

اشاره به این که اکنون که شما اصلاح ناپذیرید اى کاش ! من از شما جدا شده بودم و اى کاش ! مقدّراتِ الهى، اجازه مى داد به گروهى مى پیوستم که آنها هماهنگ با افکار و برنامه هاى من بودند.

و در ادامه این سخن، به شرح ویژگیهاى قوم و گروهى که آنها را شایسته هم نشینى و همدلى و همگامى خود مى داند، پرداخته، چنین مى فرماید :

«همان ها که به خدا سوگند ! افکارشان خجسته و پربار و صاحب وقار و بردبارى بودند، همان ها که به حقّ سخن مى گفتند و ظلم و ستم را ترک کردند، آنها که از پیش در طریق هدایت گام نهادند و در راه روشنى، به سرعت پیش رفتند، در نتیجه به سعادت جاویدان و زندگى گوارا و پرارزش دست یافتند» (قَوْمٌ وَاللهِ مَیَامِینُ الرَّأْیِ، مَرَاجِیحُ الْحِلْمِ، مَقَاوِیلُ بِالْحَقِّ، مَتَارِیکُ لِلْبَغْیِ. مَضَوْا قُدُماً عَلَى الطَّرِیقَةِ، وَأَوْجَفُوا عَلَى الْمَحَجَّةِ، فَظَفِرُوا بِالْعُقْبَى الدَّائِمَةِ، وَالْکَرَامَةِ الْبَارِدَةِ).

این تعبیرات، اشاره روشنى به پیامبر و گروهى از اصحاب خاص او دارد که داراى ویژگیهاى ششگانه بالا بودند، دو ویژگى در فکر و اندیشه (داشتن اندیشه هاى پربار و عقل کافى) و دو ویژگى در برنامه هاى زندگى (طرفدارى از حق و مبارزه با ظلم) و دو ویژگى در عمل (گام برداشتن در طریق حق و سرعت براى رسیدن به مقصد) و نتیجه این ویژگیها را که سعادت جاویدان و زندگى گوارا و پرارزش است نیز بیان فرموده.


و ما یادمان باش...

دشمنی با اهل بیت علیهم السلام آمرزیده نمی شود !

امام هشتم علیه السلام فرمودند: «حُبُّنَا إِیمَانٌ وَ بُغْضُنَا كُفْر»(مجلسی/ بحارالأنوار/ ج27/ ص:73). کسی که ما را دوست دارد هم ایمان وهم تقوا دارد و کسی که ما را دشمن دارد منافق و کافر است. در زیارت جامعه کبیره آمده کسی که اهل بیت را انکار بکند کافر است. در زمان امام صادق علیه السلام جوانی به امام صادق خیلی علاقه داشت و آقا را دوست داشت. ولی مبتلا به شراب خواری بود. (شراب خوردن گناه کبیره است. نمی خواهیم ترویج گناه بکنیم. هیچ کس هم فکر نمی کنم برداشت غلط داشته باشد. می خواهیم بگوییم گناه در برابر اصل دین خیلی مهم نیست. اصل دین خیلی مهم است اگر اعتقادات و محبت اهل بیت باشد فرع ها را هم می شود درستش کرد.) این جوانه گناه کار شراب می خورد اما دهانش را آب می کشید خودش را تمییز می کرد می آمد در جلسه امام صادق شرکت می کرد. علاقه بسیار شدید به حضرت داشت. حضرت هم به روی مبارکشان نمی آوردند که می داند او کار خلافی می کند.



فرآوری : محمدی

بخش نهج البلاغه تبیان

منبع : کتاب ‌پیام امام امیرالمۆمنین(علیه السلام) جلد 5 ،آیت الله مکارم شیرازی

سایت واعظون
جمعه 27 بهمن 1391 - 10:26
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش



تازه سازي پاسخ ها



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش :
صفحه اصلی | انجمن | ورود | عضویت | خوراک | نقشه | تماس با ما | طراح

این قالب توسط سایت روزیکس طراحی شده است و هر گونه پاک کردن لینک طراح پیگرد قانونی دارد !