::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::

نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم


تعداد بازدید : 367
نویسنده پیام
khadem
آفلاین



ارسال‌ها: 1291
عضویت: 24 /10 /1390
تشکر کرده: 1
تشکر شده: 77
تفسیر سوره ی کوثر

برگرفته از سخنرانی استاد نقی پور)

در مورد این سوره از دو جهت غفلت شده است. یکی از باب مفرداتش است که مفردات منحصر به فردی دارد .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ (1)

فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ (2)

إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ (3)

پنج کلمه­ی منحصر به فرد در این سوره وجود دارد: اعطینا ـ الکوثر ـ فصل لربک ـ شانئک ـ ابتر.

جمله­ی اوّل: «انا اعطیناک الکوثر».

در مورد لفظ «اعطینا» دو مطلب قابل بیان است:

1. «اعطیناک» لفظی است که فقط در مورد رسول اکرم به کار رفته است و در مورد پیامبران دیگر لفظ ـ «آتینا» به کار رفته است. همین تشخّص به ما کمک می­کند که از آیه فهمی دقیقتر داشته باشیم. و آن این است که کأنه خداوند این عطیه را دو دستی به پیامبر خود اعطا می­کند. ازاین تکریم ویژه معلوم می­شود که عطیه، عطیه­ی فوق العاده­ای است. مخصوصا با آمدن لفظ «نا». چون این عطیه مشابه ندارد، هم تکریم ویژه دارد و هم شکر ویژه. شکری که در هیچ یک از انعامهای داده شده به رسول اکرم درخواست نشده است. اینها همه مؤکد فوق العاده بودن عطیه است.

2. زمان «اعطیناک» ماضی است، اما زمان «یعطیک[1]» که در سوره­ی ضحی آمده مضارع و آینده­ی دور است. از ماضی بودن «اعطیناک» معلوم می­شود که این عطیه به پیامبر داده شده است و آنچه در سوره­ی ضحی بشارت داده شده است در آینده­ی دور به آن حضرت داده خواهد شد. پس «کوثر» را نمی­توان به معنای شفاعت کبری در روز قیامت گرفت؛ چرا که شفاعت کبری مال آیه­ی سوره­­ی ضحی است نه مال این آیه. پس تفسیر آن به حوض کوثر یا شفاعت کبری و امثال ذلک غلط است.

جمله­ی دوم: «فصل لربک وانحر».

این جمله­ی با «فاء» تفریع شده است و آن فاء نتیجه است. در عرف و مذاق دینی بین اعطای نعمت و ادای شکر آن فاصله­ای نیست. بدین صورت که انسان باید متعاقب نعمت، بلافاصله شکر آن را به جای آورد. با توجه به این مطلب در می­یابیم که بین حضور این آیه و اعطای کوثر، فاصله­ی زمانی وجود ندارد.

این مطلب هم قرینه­ای است که بگوییم منظور از این نعمت بزرگ، چیزهایی مانند «خُلق عظیم» یا «قرآن کریم» نیست؛ چرا که به اجماع فریقین این آیه در زمان دعوت علنی نازل شده است. یعنی نمی­شود خداوند بعد از مثلا چهار سال از نزول قرآن بگوید: «شکر آن را به جای آور»! یا برای «خلق عظیم» که آن را قبل از بعثت داشته است حالا بگوید: «شکر آن را به جای آور»!

این نعمت بر همه­ی نعمتهای سابق و لاحق شرافت دارد؛ لذا خداوند شکر مخصوصی را برای آن مطرح کرده است که برای هیچ نعمتی از نعمتهای خود مطرح نکرده است. در هیچ جای قرآن تعبیر «فصل لربک» و تعبیر «و انحر» نداریم.

ما جهاد «فی سبیل الله» داریم و جهاد «فی الله» هم داریم؛ اما ارزش دومی بیشتر است. در مورد «ابتغاء مرضاه الله» هم اینگونه است. اینجا هم تعبیر «فصل لربک» با توجه به این که «لام» به «ربِّ» خورده است تشخص خاصی دارد. الکوثر یعنی منبع خیر و برکت و این واژه کثرت فوق العاده را افاده می­کند.

جمله­ی سوم: «ان شانئک هو الأبتر».

جایگاه اعرابی این جمله­ چیست؟ نوع تفاسیر شیعه و سنی به نکته­ی این آیه توجه نکرده­اند. جمله­ی تعلیلیه را از نظر فنی مستأنفه­ی بیانیه گویند (جمله­ای که بدون فاء و واو متصل شده است). این جمله دفع دخل مقدر می­کند. حال کلام الهی چه سؤالی را ایجاد می­کند که این جمله جواب از آن سؤال است؟

ممکن است کسی بگوید: این سؤال از امور خارجی ایجاد شده است، نه از کلام سابق آیه.

در جواب می­گوییم: از نظر بیانی سؤال باید از مدلول کلام سابق برخیزد.

اما سؤال مقدر: این سؤال مطرح می­شود که این کوثر الهی مگر چیست که خداوند چنین شکری را در مقابل آن خواسته است. یعنی سائل دوست دارد بیشتر در مورد آن عطیه بداند.

در مورد کوثر دو نوع خاصیت برداشت می­شود یکی خاصیت ثبوتی و دیگری خاصیت سلبی.

خاصیت ثبوتی

1. این عطیه از کوثر است و منبع خیر لا یتناهی است برای اهل ایمان.

2. خاصیت دیگر کوثر این است که شکر را مطرح کرده است. این خاصیتی که گفت خاصیتی در جهت انذار و تأیید دین خداست.

خاصیت سلبی

این عطیه نسبت به جبهه حق، کوثر است؛ اما نسبت به جبهه باطل چیست؟

این مطلب «قضیه­ی حقیقیه­ی دائمیه» است. یعنی دادن این عطیه همان و ابتر شدن دشمن دین خدا تا روز قیامت همان. هر چه فضیلت و ارزش در حوزه­ی دین تجلی می­کند به برکت این عطیه است.

«الکوثر» یعنی همه­ی خیر. از وجود معصوم گرفته تا حقایق دینی دیگر. و این خیر نسبت به جبهه باطل، عامل ابتر شدن دشمن است. یعنی هرگز شیاطین با وجود او به اهدافشان نمی­رسند. و با وجود او دین خدا تا قیامت بیمه شده است.

نکته­ی قابل توجه در این تفسیر آن است که ابتر را به معنای «عاصم بم وائل» نگرفتیم. چرا که:

اولا: عاصم ابتر و مقطوع النسل نشد. از او یازده پسر به دنیا آمد که یکی از آنها شخصیت پلیدی چون «عمروعاص» است.

ثانیا: کسی که بدگویی پیامبر اکرم را می­کرد، فقط عاصم نبود. مگر ابوسفیان و معاویه از پیامبر اکرم بد گویی نمی­کردند؟!

سؤال: اگر ارزشهای دینی بخواهند در جامعه نهادینه شوند عوامل اساسی آنها چیست؟

عوامل اصلی آنها دو چیزند: اول رهبر معصوم و دوم اطاعت مردم از آن رهبر.

خداوند متعال اثر وجودی «امام زمان» و «جنود الهی» را به این عطیه نسبت داده است.

نسبت بین امام زمان (علیه­السلام) با این عطیه چیست؟

کوثر باعث و بانی وجود این معصوم است. این که امام هادی (علیه­السلام) می­­فرماید: «جدتنا فاطمه حجه الله علینا و نحن حجه الله علیکم». یعنی حضرت از نظر معنوی و تا روز قیامت امّ ائمه و امّ رهبران معصوم است.

نسبت وجودی جُنود الهی با این عطیه

ایشان به معنای واقعی کلمه، امّ المؤمنین هستند. و هر کار خیر که از مؤمنین صادر شود از برکت وجود این کوثر است.

[1] . سوره­ی ضحی آیه 5. «و لسوف یُعطیک ربُّک فترضی».

پنجشنبه 12 بهمن 1391 - 14:13
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش



تازه سازي پاسخ ها
پرش :
صفحه اصلی | انجمن | ورود | عضویت | خوراک | نقشه | تماس با ما | طراح

این قالب توسط سایت روزیکس طراحی شده است و هر گونه پاک کردن لینک طراح پیگرد قانونی دارد !