::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::

نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم


تعداد بازدید : 523
نویسنده پیام
khadem
آفلاین



ارسال‌ها: 1291
عضویت: 24 /10 /1390
تشکر کرده: 1
تشکر شده: 77
متن روضه اربعین حسینی- حاج سعید حدادیان
تصویر: http://s3.picofile.com/file/8208894084/hadadiyan_08_93.jpg
زندگی بعد تو عذابه
رو دست من جای طنابه
تموم گل هاتو آوردم
اما یكی موند تو خرابه
این نشونی كه رو چشامه
سوغاتی ِ كوفه و شامه
چادر ِ خاكی ِ رقیه
ببین داداش شال ِ عزامه
هر كاری كردم كه بمونه،اما نشد،اما نشد
نمیره زیر ِ تازیونه،اما نشد،اما نشد
همسفرم شه تا مدینه،اما نشد،اما نشد
خواستم سر ِ تو رو نبینه،اما نشد،اما نشد
غریب ِ مادرم كجایی،حسین من،حسین من
شده تنم پر از كبودی
هرجا كه بردنم تو بودی
سر ِ تو رو بالای نیزه
چه سنگی زد زن ِ یهودی
غارت شده انگشتر ِ تو
غارت شده روسری ِ من
حتی زن ِ یزید دلش سوخت
برای بی معجری ِ من
خواستم كه تو قرآن نخونی،اما نشد،اما نشد
خواستم نشه لب ِ تو خونی،اما نشد،اما نشد
گفتم بهش بسه دیگه ،اما نشد،اما نشد
رقیه نشنوه چی میگه،اما نشد،اما نشد
غریب ِ مادرم كجایی،حسین من،حسین من
بازم به قتلگاه رسیدم
صدای مادر و شنیدم
هزار سالم بگذره اینجا
یادم نمیره كه چی دیدم
جلو چشای خواهر تو
داداش بریده شد سر تو
همین جا بود بوسه گرفتم
من از رگای حنجر تو
خواستم نشینه روی سینه،اما نشد،اما نشد
تا مادرم زهرا نبینه،اما نشد،اما نشد
خواستم بگیرم خنجرش رو،اما نشد،اما نشد
گفتم جدا نكن سرش رو،اما نشد،اما نشد
غریب ِ مادرم كجایی،حسین من،حسین من
...
چهل روز پیش اینجا نشستم رو زمین
گفتی به من برو برو، بریدن ِ سر و نبین
چهل روز پیش از سر نیزه خون اومد
از زیر سُم اسباشون صدای استخون اومد
چهل ِ روز پیش خورشید ِ من حنایی شد
میون گودال ِبلا فاطمه كربلایی شد
چهل روز پیش خیمه ها رو آتیش زدند
غنچه هارو آتیش زدند بچه هارو آتیش زدند
چهل روز پیش وقتی به مقتل رسیدم
صدای زهرا می اومد من شنیدم،من شنیدم
نیزه دارا وقتی كه از پا افتادن
تیراندازا بهم دیگه این نقطه رو نشون دادن
خودم دیدم چقدر شلوغ ِ گودال
خودم دیدم چه جوری رفتی از حال
***
او می دوید و من می دویم
او سوی مقتل،من سوی قاتل
دوباره ابی عبدالله برگشت ، حسین جان نمیشه من بجات كشته بشم،حسین جان نمیشه سر من بریده بشه،حسین جان، میشه جامون عوض بشه
او می نشست و من می نشستم
همچین با چكمه زد،هنوز تیرها توی سینه است،خودش رو صاف كرد،نشست روی سینه
او می نشست و من می نشستم
او روی سینه من در مقابل
او می كشید و من می كشید
او خنجر از كین من آه از دل
....
برو خواهر،جون ِ مادر
تا نبینی، بریدن ِ سر
دید از جلو نمی بره، صورت رو برگرداند، ذبح الحسین من القفا،حسین.....

دانلود روضه
پنجشنبه 12 آذر 1394 - 14:14
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش



تازه سازي پاسخ ها



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش :
صفحه اصلی | انجمن | ورود | عضویت | خوراک | نقشه | تماس با ما | طراح

این قالب توسط سایت روزیکس طراحی شده است و هر گونه پاک کردن لینک طراح پیگرد قانونی دارد !