::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::

نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم


تعداد بازدید : 693
نویسنده پیام
khadem
آفلاین



ارسال‌ها: 1291
عضویت: 24 /10 /1390
تشکر کرده: 1
تشکر شده: 77
متن روضه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها-حاج میثم مطیعی

تصویر: http://s4.picofile.com/file/8183157168/%D9%85%D8%B7%DB%8C%D8%B9%DB%8C4.jpg

سخت است وقتی روضه وصف دختری باشد

حالا تصور کن به دستش هم، سری باشدآخه راوی میگه وقتی سر رو آوردند، اول سئوال كرد این چیه؟ هذا رأس أبیک الحسین. این سر باباته، فرفعته من الطّشت حاضنة له با این دستای كوچیك سر رو بلند كرد،مواظبه سر از دستش نیوفته،دستاش میلرزه،چند روزه غذا نخورده،اینقدر به دست و بازوش تازیانه زدند،مواظبه سر بابا از دستش رها نشهسخت است وقتی روضه وصف دختری باشد

حالا تصور کن به دستش هم، سری باشد

حالا تصور کن که آن سر، ماهِ خون رنگی

در هاله‌ای از گیسویی خاکستری باشد

دختر دلش پر می‌کشد، بابا که می‌آید

موهای شانه کرده‌اش در معجری باشد

بابا ببین روسریم رو،بابا بابا،كاش به من خبر میدادی، خاك لباسم رو میتكاندم،خرابه رو آب و جارو میكردم.

ای کاش می‌شد بر تنش پیراهنی زیبا

یا لااقل پیراهن سالم‌تری باشد

سخت است هم شیرین زبان‌ باشی و هم فکرت

پیش عموی تشنه‌ی آب آوری باشد

با آن‌همه چشم انتظاری باورش سخت است

سهمت از آغوش پدر تنها سری باشد

آخه دختر همش جاش آغوش گرم باباست،تا حالا كسی ندیده سر بریده ی بابا رو روی پای دختر بذارند. ای حسین.....

شلاق را گاهی تحمل می‌کند شانه

اما نه وقتی شانه‌های لاغری باشد

اما نه وقتی تازیانه دست ده نامرد

دور و بَرِ گُم گشته‌ی بی‌یاوری باشد

خواهرتر از او کیست؟ او که، هر که آب آورد

چشمش به دنبال علی ِ اصغری باشد

بابا

نه جای من ،نه جای تو، نه جای عمه است اینجا

مرا با خود ببر بابا و هم بازی اصغر كن

خواهرتر از او کیست؟ او که، هر که آب آورد

چشمش به دنبال علی اصغری باشد

وای از دل زینب که باید روز و شب انگار

در پیش چشمش روضه‌های مادری باشد

رقیه شبیه مادرم شدی،وقتی سر رو بلند كرد،شروع كرد حرف زدن: یا أباه ! مَن ذا الذی خضّبك بدمائك؟ یا أبتاه! مَن ذا الذی قطع وریدك؟ رگ های گردنت رو كی بریده؟ راوی میگه گفت،گفت.. ثمّ إنّها وضعت فمها على فمه الشّریف لب به لب های بابا گذاشت. وبكت بُكاءاً شدیداً شروع كرد های های گریه كردن حتّى غشی علیها بچه از حال رفت فلمّا حرّكوها وقتی تكونش دادند فإذا بها قد فارقت روحها الدُنیا ،دیدند بچه از دنیا رفته .آی حسین...

بابا ! مرا با خود ببر ، می‌ترسم آن بدمست

در فکر مهمانی و تشت دیگری باشد

قرآن كجا و تشت زر و خیزران كجا

چوب جفا كجا و لب میهمان كجا

بزم شراب و رأس امام زمان كجا

زینب كجا و مجلس نامحرمان كجا

بابا

باید بیایم با تو، در برگشت می‌ترسم

در راه خار و سنگ‌های بدتری باشد

باید بیایم با تو، آخر خسته شد عمه

شاید برای او شب راحت تری باشد؟

بابا عمه ام خسته و ناتوان شده

سپرم بس كه شده كمان شده

بابا بابا

زبان را نیست نیرویی كه گویم عمه ممنونم

تو بگشا لعل لب از او تشكر جای دختر كن

زینبم یه وقت شرمنده نباشی من ممنونتم

دانلود روضهسند این روضه در ادامه مطلب

منبع: المنتخب فی جمع المراثی و الخطب، طریحی، ص 136-137

... فقالت: ما هذا الرّأس ؟ قالوا لها: رأسُ أبیك. فرفعته من الطّشت حاضنة له وهی تقول: یا أباه ! مَن ذا الذی خضّبك بدمائك؟ یا أبتاه! مَن ذا الذی قطع وریدك؟ یا أبتاه ! مَن ذا الذی أیتمنی على صغر سنّی ؟ یا أبتاه ! مَن بقی بعدك نرجوه ؟ یا أبتاه ! مَن للیتیمة حتّى تكبر ؟ یا أبتاه ! مَن للنساء الحاسرات ؟ یا أبتاه ! مَن للأرامل المسبیّات ؟ یا أبتاه ! مَن للعیون الباكیات ؟ یا أبتاه ! مَن للضائعات الغریبات ؟ یا أبتاه ! مَن للشعور المنشرات ؟ یا أبتاه ! مَن بعدك ؟ واخیبتنا ! یا أبتاه ! مَن بعدك ؟ واغربتنا ! یا أبتاه ! لیتنی كنت الفدى ، یا أبتاه ! لیتنی كنت قبل هذا الیوم عمیا . یا أبتاه ! لیتنی وسدت الثّرى ولا أرى شیبك مخضّباً بالدّماء .ثمّ إنّها وضعت فمها على فمه الشّریف , وبكت بُكاءاً شدیداً حتّى غشی علیها ، فلمّا حرّكوها , فإذا بها قد فارقت روحها الدُنیا

ترجمه: ... وقتی سر بریده امام حسین را برای رقیه سلام الله علیها آوردند گفت این سر كیست؟ به او گفتند: سر پدرت حسین است. سر را با احتیاط از داخل طشت برداشت و به سینه چسبانید و با گریه های سوزناك خود خطاب به سر چنین گفت: پدر چه كسی تو را به خون آغشته كرد؟ چه كسی رگ های گردنت را برید؟ پدر چه كسی در خردسالی یتیمم كرد؟ پدر دختر یتیم تو به چه كسی پناه ببرد تا بزرگ شود؟ پدر جان زنان بی پوشش چه كنند؟ پدرجان زنان اسیر و سرگردان كجا بروند؟ پدر جان چه كسی چشمان گریان را چاره ساز است؟ پدر جان چه كسی یار و یاور غریبان بی پناه است؟ پدر جان چه كسی پریشان مویی ما را سامان می بخشد؟ پدر جان بعد از تو چه كسی با ماست؟ وای بر ما بعد از تو وای از غریبی! پدر جان كاش فدایت می شدم. پدر جان ای كاش بیش از این نابینا می شدم و تو را اینگونه نمی دیدم. پدر جان كاش پیش از این در خاك خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمی دیدم. سپس لب ها را بر لب های پدرش امام حسین نهاد و چنان گریست كه همان لحظه بیهوش شد و وقتی او را حركت دادند دریافتند كه از دنیا رفته است.

شنبه 29 فروردین 1394 - 11:18
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش



تازه سازي پاسخ ها
پرش :
صفحه اصلی | انجمن | ورود | عضویت | خوراک | نقشه | تماس با ما | طراح

این قالب توسط سایت روزیکس طراحی شده است و هر گونه پاک کردن لینک طراح پیگرد قانونی دارد !