loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 111 سه شنبه 17 مرداد 1391 نظرات (0)
جاری‌ست چو باران عرق شرم به رویم
 
از عفـو تو یـا از گنـه خویش بگویم؟
 
تـرسم نگذارنـد بـه فــردای قیـامت
 
یک برگ گل از باغ وصال تو ببـویم
 
کوری به از آن کز کرمت چشم بپوشم
 
لالی بـه از آنـم کـه ثنـای تو نگویم
 
تو زود رضا می‌شوی از بنده ولی من
 
دیرآمده‌ام تـا که رضای تـو بجـویم
 
من رو به در غیـر تو بردم، تو ز رحمت
 
آغوش گشودی کـه بیـا باز به سویم
 
خواهم که حضور تو کنم سفرۀ دل، باز
 
ترسـم کـه گناهـان بفشارنـد گلویم
 
صد سالـم اگـر در شـرر نـار بسوزی
 
از دوستی‌ات کم نشود یک سرِ مویم
 
بر خاک درت ریخته‌ام اشک خجالت
 
این اشک نکوتـر بود از آب وضـویم
 
پرونـدۀ تـاریک مــرا اشک نشویـد
 
بگذار که در چشمۀ عفو تـو بشویـم
 
صد بار خطا دیده‌ای از «میثم» و یک بار
 
نگذاشتـی از لطـف بیـارند بـه رویم
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 51
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 645
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 7,557
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 79
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 10,958
  • بازدید ماه : 18,285
  • بازدید سال : 393,085
  • بازدید کلی : 22,640,046