شما اگر چه نبودید با من ، اما خوب -
صدای گریه تان را به یاد می آرم
قسم به حرمت زهرایی خودم فردا
به دست نار شما را نمی سپارم من
ولُو به کندنِ یک گوشه ای ز چادر خود
برای روز شفاعت گرو می آرم من
میان حشر شما را اگر ندیدم .. پس
کنارِ دربِ جهنم در انتظارم من
اگر بناست شما را جدا کنند از ما
قسم به موی سپیدم نمی گذارم من
کُمیتِ جمله ی اَبناء آدمی لنگ است
اگر که دست ابالفضل(ع) را نیارم من
نگاه بر قد و بالای زرد من نکنید
اگر چه برگ ندارم ولی بهارم من
رشیده بودم و با درد لاغرم کردند
میان بسترم آن قدر "گریه دارم" من!
به غیر سینه سپر کردنم چه می کردم؟
شبیه شیر خدا که سپر ندارم من
هزار شکر که شرمنده ی خدا نشدم
اگر چه دست ندارم علی که دارم من
منبع سهیل عرب