غـم مخور ای آخرین سرباز من غم مخــور ای بهترین همراز من غـم مخو ای کودک خاموش من قتلــــــگاهت می شود آغوش من غم مخور ای کودک دُردی کشَم من خودم تیر از گلویت می کشَم در حـرم زاری مکن از بهر آب که خجالت می کشم من از رباب من بــــــرم تا آنکه سیرابت کنم بــــــا خَدنگ حرمله خوابت کنم
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آمار سایت