زبانحال حضرت زینب (س)
منم آن کس که از بدو تولد غصه ها دیدم
بسی داغ و بسی طعنه ز قوم بی حیا دیدم
خلیل کربلایم من که با چشمان خونبارم
به روی نیزه ها هجده سر از تن جدا دیدم
به قربانگاه مذبوح عظیمی در منا رفتم
به روی سینه ی پاک برادر رد پا دیدم
برای او طلب کردم ز دشمن جرعه ی آبی
ولیکن از عدوی خود فقط چون و چرا دیدم
چه میخواهی بدانی از مرام پیرمردی که
میان قلب او شرک و به دستانش عصا دیدم
عصا را زد به لبهایش ، به پهلو و به بازویش
به جان خود قسم خیلی از این صحنه جفا دیدم
هزاران بار افتادم ، هزاران دفعه غش کردم
زمانی که به پیکر ها، هزاران زخم را دیدم
گلم را در میان تیر و نیزه جستجو کردم
میان موی خونینش نسیمی جانفزا دیدم
جعفر ابوالفتحی
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آمار سایت