loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 305 سه شنبه 02 دی 1393 نظرات (0)

 

آهسته می آمد ولی بی بال و پر بود

یک دست بر پهلو و دستی برجگر بود

 

زیر سر مهمانی اجباری اش بود

وقتی که می آمد عبایش روی سر بود

 

از بس میان کوچه ها افتاد بر خاک

روی لباسش ردپای هر گذر بود

 

با آه می افتاد و بر می خواست اما

آهش زمان راه رفتن بیشتر بود

 

وقتی عصای پیری آدم نباشد

 باید به زیر منت دیوار و در بود

 

آری شبیه قصه آن کوچه تنگ

فرسنگها انگار خانه دورتر بود

 

بال پرش زخمی شد از بس دست و پا زد

هر جای حجره  رد و پاهای جگر بود

 

سختی کشید اما چقدرآرام جان داد

آخر سرش بر رو پاهای پسر بود

 

باید که اهل کشف باشی بین روضه

باید میان روضه ها اهل نظر بود

 

وای ازحسین از آن دمی که چشم وا کرد

پا روی زخم سینه اش پر دردسر بود

 

وای از دمی که رفت بالا خنجری  کند

وای از کسی که شاهدش  با چشم تر بود 

 

موسی علیمرادی

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 66
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 1105
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 13,737
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 92
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 17,138
  • بازدید ماه : 24,465
  • بازدید سال : 399,265
  • بازدید کلی : 22,646,226