loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 93 سه شنبه 20 اسفند 1392 نظرات (0)

میان حنجره ام بغض بی صدا دارم

 

و بینِ خواب، سحرها ستاره می بارم

 

زمانه با منِ مضطر نکرد همدردی

 

زمانه کرد چنانکه هنوز تبدارم

 

نه می شود که بگویم، نه می شود گریم

 

نه می شود بنِویسم، که سخت بیمارم

 

اگرچه زنده ام و می کشم نفس، اما

 

شهید سینه زخمی و درب و دیوارم

 

خدا کند که کسی نشنود صدایم را

 

چگونه پرده من از راز کوچه بردارم

 

خدا کند که دگر مادری زمین نخورد

 

که من هنوز از آن ماجرا عزادارم

 

کنار مادرم افتادم از نفس، وقتی

 

میانِ کوچه زمین خورد دلبر و یارم

 

*****

 

رسید روضه به اینجا که مادرم افتاد

 

تمام دار و ندارم برابرم افتاد

 

خدا گواست پدر را خمیده تر دیدم

 

صدای ناله مادر که در حرم افتاد

 

تمام موی سر من سفید شد، زینب

 

دمی که بال و پر یاس پرپرم افتاد

 

وَ آن زمان که عدو مادر مرا می زد

 

مدینه بود که در کوچه بر سرم افتاد

 

به ضربه ای که نفس راه کوچه را گم کرد

 

شبیه بال و پر مادرم، پرم افتاد

 

هنوز هم که هنوزه تنم عطش دارد

 

مریض گشتم و لرزه به پیکرم افتاد

 

میان خواب تنم مثل بید میلرزید

 

از آن زمان، که در کوچه مادرم افتاد

رضا باقریان

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 45
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 537
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 6,938
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 74
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 10,339
  • بازدید ماه : 17,666
  • بازدید سال : 392,466
  • بازدید کلی : 22,639,427