loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 101 پنجشنبه 28 آذر 1392 نظرات (0)

تا طفلی می گه آب گریه‌م میگیره

من از اسم رباب گریه‌م می‌گیره

همیشه وقتی «بابا آب داد»و

میخونم تو کتاب گریه‌م میگیره

تا می‌بینم که بانویی به بچه‌ش

میگه: مادر بخواب! گریه‌م میگیره

اگه مردی جلو روی عیالش

بمونه بی‌جواب گریه‌م میگیره

حساب تا می‌کنم آبی که نوزاد

می‌نوشه، بی حساب گریه‌م میگیره

گلوی طفل شش ماهه چقدره؟

می‌پرسم، از جواب گریه‌م میگیره

همین که مادرم دنبال چیزی

می‌گرده با شتاب گریه‌م میگیره

اگه دیدم زنی رد میشه ظهری

به زیر آفتاب گریه‌م میگیره

جنوب وقتی میبینم خانوما رو

با روبند و نقاب گریه‌م میگیره

نشون مستیه تو شعر اما

تا مینویسم شراب گریه‌م میگیره

به سقاخونه حساسه دل من

تو صحن انقلاب گریه‌م میگیره

تا طفلی گم شده باباشو می‌خواد

اونم با اضطراب ... از حال می‌رم

شاعر : قاسم صرافان

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 65
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 1106
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 13,752
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 92
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 17,153
  • بازدید ماه : 24,480
  • بازدید سال : 399,280
  • بازدید کلی : 22,646,241