loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 337 سه شنبه 19 آذر 1392 نظرات (0)

حضرت عباس(ع)

درحنجره ی زخم زمین علقمه می سوخت

یک کرببلا خاک چه بی واهمه می سوخت

می ریخت نمک، زخم به داغ دل مردی

از مرثیه ی سرخ گلو زمزمه می سوخت

یک سو تن ساقی به روی دشت پر از تیر

مشک وعلم و آب به یک سو -همه می سوخت

دیوان بلا مهلکه را تبرئه می کرد

پرونده احساس در این محکمه می سوخت

وقتی که علمدار چو شمعی شده بود آب

انگار که یک باردگر فاطمه می سوخت

زنجیر نگاهی گره می خورد به خیمه

هر ضربه که می خورد به فرقی، قمه می سوخت

درخیمه غم دلهره می کشت زنی را

آنگاه که کردند پراز خون بدنی را

برچشم گلی، هاله ای از خار نشسته

یا خار تنی بین نمکزار نشسته

نه، اشک شفق نیست از این منظره شاید

خون دل زهراست که بربار نشسته

قدری کمکم کن که شوم راست ببینم

سقای حرم نیست، نه ...انگار نشسته

رخساره ی ماهم  چقدر خاک گرفته

تصویر به چشمم چقَدَر تار نشسته

ای کاش که می شد سر آن تیر درآید

تیری که به چشمان علمدار نشسته

سردار سلحشور سپاه حرم من

پای سر تو چند خریدار نشسته

 حالا که شکستی زفراقت کمرم را

بی تو چه بگویم تو بگو اهل حرم را

 شاعر : رضا دین پرور

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 51
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 645
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 7,546
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 79
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 10,947
  • بازدید ماه : 18,274
  • بازدید سال : 393,074
  • بازدید کلی : 22,640,035