loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 181 یکشنبه 10 آذر 1392 نظرات (1)

گذشت عمر و غم بی حساب دیدم من

ز دست دشمن جانی عذاب دیدم من

به یاد تشنگی اهل خیمه افتادم

هر آن زمان که به چشم خود آب دیدم من

عطش ز بسکه توانم ربوده بود آنجا

تمام کرببلا را سراب دیدم من

میان شعله آتش به عصر روز دهم

خیام را همه در التهاب دیدم من

ز خون پیکر صدپاره علی اکبر

محاسن پدرم را خضاب دیدم من

ز قتل باب خود آگه شدم چو زینب را

به حال واهمه و اضطراب دیدم من

علی به مردم کوفه هر آنچه خوبی کرد

به ظلم و کینه از آنها جواب دیدم من

خدا گواست که از خاطرم نرفته هنوز

هر آنچه را که به شام خراب دیدم من

به حال مادر او سوخت قلبم آن دم که

به نیزه ها سر طفل رباب دیدم من

ز گریه های رقیه سوال کردم گفت:

کنون سر پدرم را به خواب دیدم من

دلم زبانه گرفت تا که دخت زهرا را

میان مجلس لهو و شراب دیدم من

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط مجید آقاجانی در تاریخ 1394/05/16 و 0:12 دقیقه ارسال شده است

شعر از مجید آقاجانی مچکرم


کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 47
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 666
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 7,662
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 79
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 11,063
  • بازدید ماه : 18,390
  • بازدید سال : 393,190
  • بازدید کلی : 22,640,151