loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 245 یکشنبه 19 آبان 1392 نظرات (0)

اشعار شب هفتم محرم

 

کاش میشد که نسیمی خبرت را می برد

خبر سوختن بال و پرت را می برد

 

کاش میشد که زبان دور لبت چرخاندن

اثری داشت که سوز جگرت را می برد

 

کاش جای عطشی که رمقت را برده

خواب می آمد و چشمان ترت را می برد

 

تو روی دست پدر عازم میدان بودی ؟

یا که تقدیر گلویت پدرت را می برد

 

لب زدن ها پدرت را نگرانت کرده

عطش تو نفس مختصرت را می برد

 

فاصله کم شده و حرمله با قدرت زد

دست بابات نبود تیر سرت را می برد

 

خوب شد تیر سه پر گرچه سپر را کج کرد

سنگرت بود و گرنه سپرت را می برد

 

دست و پا می زنی اما پدرت حیران است

گلویت زیر عبا تا به حرم پنهان است

 

این طرف ناله و آن سوی ولی غوغا شد

گرچه لب خشک ولی چشم همه دریا شد

 

مادرش زد به سر و عمه کنارش افتاد

ناله زد وای علی خواهرش از جا پا شد

 

بدن کوچک از پوست به سر بند شده

دفن شد زیر لحد باز پدر تنها شد

 

بعد ازآن واقعه یعنی دم غارت کردن

حرمله پشت حرم آمد و واویلا شد

 

مادرش گفت که ای حرمله لعنت بر تو

به روی نیزه نزن، زخم گلویش وا  شد

 

مادرش داشت کنار پسرش جان می داد

از غم سوختن بال و پرش جان می داد

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 68
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 989
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 11,307
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 86
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 14,708
  • بازدید ماه : 22,035
  • بازدید سال : 396,835
  • بازدید کلی : 22,643,796