فاطمه گشت فداییِ علی، اما تو
حنجرت را سپر خسروِ خوبان کردی
تا شنیدی پدرت بی کس و تنها مانده
خویش را آمدی و پاره گریبان کردی
مادرت گفت همینکه سرت افتاد به خاک
پدرت را پسرم، واله و حیران کردی
مادرت پشت سرت گفت حلالت شیرم
شب و روزِ همه را شام غریبان کردی
رضا باقریان