loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 205 پنجشنبه 16 خرداد 1392 نظرات (0)

حساس ترین آینه را می بردند

بر شانه ی سنگ ها،کجا می بردند؟

با اینکه سلیمان زمانت بودی

تابوت تو را غلام ها می بردند

تابوت نه، اشتباه گفتم ای وای

با تخته ی پاره ای تو را می بردند

با ساق شکسته پیکرت را،ای کاش

پیچیده میان بوریا می بردند

از تخته ی در، دست و سرت آویزان

گیسوی تو در باد رها می بردند

تا خشک شود نموری پیرهنت

باید بدنت به کربلا می بردند

آیینه ی تکه تکه ای بودی که

از قصد ، تو را چه با صدا می بردند

ای کاش به جای جسر بغداد آقا

بر نیزه سرت شام بلا می بردند

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 56
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 848
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 9,238
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 81
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 12,639
  • بازدید ماه : 19,966
  • بازدید سال : 394,766
  • بازدید کلی : 22,641,727