رفتند مسافران و ما جاماندیم
ما گوشه ی ایوان مطلا ماندیم
عمری طلب وصل تو را می کردیم
تا اینکه رسیده ایم و حالا ماندیم
«گفته است نبی تویی به امت بابا»
در حسرت یک نگاه بابا ماندیم
«گویند شراب سرکه گردد به نجف»
ما سرکه بدیم سرکه اما ماندیم
حالا که شما شاعر این شعر شدید
در حسن ختام شعرتان وا ماندیم...
شاعر: سيد حميد داودي نسب