زباده نوشی عهد الست کاسۀ می
شده جماعت دلداده،مست کاسۀ می
به احترام بلا گفتن سبو رویید
میان دیده ما،دسته دسته کاسۀ می
زتاج وتخت سلیمان گرفتن افزون است
مقام ملتزم پای بست کاسۀ می
همه عبادتم این یاحسین های من است
بدین خوشم که شدم بت پرست کاسۀ می
هنوزچنگ به رخ می کشند،خمّاران
پس ازهزارسال،ازشکست کاسۀ می
میان میکده،دربی کران خمّ شراب
به سوگ ساقی مستش نشسته کاسۀ می
امان زکرب وبلا،اشک زینب،اشک حسین
امان زدست شراب وزدست کاسۀ می