اشعار شهادت امام حسن مجتبی(ع)
ای انتهای غربت و غم ابتدای تو
کمتر بیان شده غزلی در رسای تو
لب تر نکرده سائل بیچاره بر شما
گفتی بگیر زندگی من برای تو
اصلاً قیاس کردن با تو درست نیست
حاتم که بوده است؟ گدای گدای تو
قرآن مخوان که راه گذر بند آمده
ای من فدای قدرت جذب صدای تو
آقا ببین دو ماه تمام است شهرمان
تمرین گریه کرده برای عزای تو
حالا به رنگ گنبد خضرا درآمده
یا نه عقیق سبز شده دست و پای تو
از سوز زهر زمین دهن باز کرده است
دیگر چه آمده سر مجرای نای تو
با تکه تکه های جگر فاش کرده ای
رازی که دیده بود فقط چشمهای تو
روزی که داد می زدی آیا نمی شود
مادر کبود چهره شوم من به جای تو؟
دیدی حسین از غم تو گریه می کند
گفتی که من کجا و غم کربلای تو .........