نبود دست دل ما ، اگر حساب شدیم
به امر مادرتان ، نوکر انتخاب شدیم
شبیه ذره ای ناچیز در فراز و نشیب
همیشه دست به دامان آفتاب شدیم
بنای نوکری ما ، به پایه ی اشک است
چه پر بهاست ، اگر خانه دار آب شدیم
نسیم روضه ی تو کیمیاست می دانم
که زر آمده ایم و طلای ناب شدیم
همیشه جود تو ، قبل از سوال ما آید
به یادمان نیست ، لحظه ای جواب شدیم
به یاد کرب و بلایت میان هیئت ها
چقدر ناله زدیم و چقدر آب شدیم
اگر به مسند شاهی پناهمان بدهند
نگاهتان که نباشد ، همه خراب شدیم
شبیه حضرت سقا دلم به جوش آمد
که بی قرار دل کودک رباب شدیم
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آمار سایت