شور عزا
در دل اهل حرم شور عزا افتاده است / ناله ي اَمَّن يُجيب در خيمه ها افتاده است
از شرار تشنگيِّ لاله هاي فاطمه(س) / شعله ها بر خرمن آل عبا افتاده است
كودك شش ماهه اي بيهوشِ سوز تشنگي / بر روي دستان مادر بي صدا افتاده است
اي عمو جان اَلعطش ، ذكرِ لبِ لب تشنگان / ولوله از اَلعطش ها در سما افتاده است
لاله ها در انتظار جرعه ي آبي ولي / بر زمين سقّاي دشت كربلا افتاده است
بيرق خونين پرچمدار لشگر حسين(ع) / زير دست و پاي كوفيان رها افتاده است
از طنين جانگداز ناله ي اَدرك اَخا / لرزه بر جسم عزيز مصطفي(ص) افتاده است
قد خميده آمد و ديدش حسين ابن علي(ع) / پاره پاره پيكر آن با وفا افتاده است
آن دو دستي را كه بوسيده عليِّ مرتضي(ع) / روي خاك علقمه از تن جدا افتاده است
بين دو ابروي پيوسته ي او فاصله و / از عمود آهنين فرقش دو تا افتاده است
دشمنان در شادي و در هلهله امّا حسين(ع) / در كنار پيكر سقّا ز پا افتاده است
«شنبه 29 مهر 1391 ، 4 ذي القعده 1433»
حمید رضا گلرخی
با تشکر از آقای حمید رضا گلرخی بخاطر ارسال این شعر زیبا