اشعار محرم
چگونه بوده دم آخرت نمیدانم
چه سان بریده سر از پیکرت نمیدانم
چگونه خورده گره با نگاه مأیوست
نگاه بی رمق اکبرت نمیدانم
هزار زخم شکوفا به باغ پیکر تو
چگونه تو را دیده مادرت نمیدانم
کجاست آن تن خسته که نیم جانی داشت
کجاست جامه و انگشترت نمیدانم
چگونه باورم آید به حلق خونینت
نشسته بوسه زده خواهرت نمیدانم
به دست و پای ستوران به جای نعل چه بود؟
که شرحه شرحه شده پیکرت نمیدانم
کدام دست خزان نقش تازیانه زده
به جسم همچو گل دخترت نمیدانم