loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 135 سه شنبه 23 آبان 1391 نظرات (0)

همین که دو تایی به میدان رسیدند

روی دست خورشید، شش ماهِ دیدند

به والله کارش علی اکبری بود

اگر چه علی اصغرش آفریدند

سرش را روی شانه بالا گرفته ست

کسی را به این سر بلندی ندیدند

از این سمت، علی که جلوتر می آمد

از آن سمت، لشگر عقب می کشیدند

همین که گلوی خودش را نشان داد

تمامی دل ها به رایش طپیدند

پدر گردنش کج، پسر گردنش کج

چه قدر این دو از هم خجالت کشیدند!

لب کوچکش خشک و حلقوم او خشک

چه راحت گلوی علی را بریدند

عبا گر چه نگذاشت زن ها ببینند

صدای کف و سوت را که شنیدند

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 31
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 443
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 5,582
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 67
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 8,983
  • بازدید ماه : 16,310
  • بازدید سال : 391,110
  • بازدید کلی : 22,638,071