loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 155 سه شنبه 23 آبان 1391 نظرات (0)

حضرت مسلم بن عقیل(ع)

 

تو ای قاتل مرا کشتی بیا بنویس با خونم

 که از مهمان نوازی های اهل کوفه ممنونم

به جای آنکه گل ریزند بر سر خیلِ یارانم

 همه کردند در این شهر غربت سنگ بارانم

نه بر خود نه برای لحظۀ قربانیم گریم

 نه بهر دو کبوتر بچۀ زندانی ام گریم

اگر خونم چکد بر رخ به یاد آل یاسینم

 که من اینجا سر قاسم به نوک نیزه می بینم

تو که دست مرا بستی ندیدی زخم احساسم

 بیا دست مرا بشکن که من در فکر عباسم

در آب افتاد دندان من و لب تشنه جان دادم

 خدا داند همان لحظه به یاد اصغر افتادم

هر آنچه سنگ داری کن نثار فرق من کوفه

 دم دروازه فردا سنگ بر زینب نزن کوفه

لب من پاره شد اما به فکر ضربۀ چوبم

 مبادا بشکند فردا دُرِ دندان محبوبم

الا ای کوفه من همراه خورشید اختری دارم

 میان کاروان آل عصمت دختری دارم

فدای دخت زهرا گر شود ماه رخش نیلی

 مبادا بر گل روی رقیّه کَس زند سیلی

شرار ناله ات را بر دل عالم مزن"میثم"

 جگرها پاره شد دیگر از این غم دم مزن"میثم"

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 68
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 1054
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 12,490
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 90
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 15,891
  • بازدید ماه : 23,218
  • بازدید سال : 398,018
  • بازدید کلی : 22,644,979