اي روضه خوان روضه بخوان گريه اي كنيم
مقتل بخوان لطمه زنان گريه اي كنيم
آقا بگو كه لشگرشان تار و مار شد
آقا بگو سنان حرام زاده هار شد
آقا بگو كه حرمله هم دست به كار شد
وقتي سه شعبه اي به كماني سوار شد
دشداشه رفت كنار كثيفي اشاره كرد
قلب عزيز فاطمه را پاره پاره كرد
اقا بگو كه حيله و نيرنگ مي زدند
با تير و تيغ و نيزه هماهنگ مي زدند
اقا بگو به صورت او سنگ مي زدند
آقا بگو به پيرهنش چنگ مي زدند
حيوان صفت به قتل حسين تيغ ميكشيد
بالاي تل خواهر او جيغ ميكشيد
علیرضا خاکساری