دنیا شنید، آه نیستانی تو را
بر نیزه دید، آینهگردانی تو را
موج نسیم غمزده حس کرد، مو به مو
بر اوج نیزه عمق پریشانی تو را
سنگی که قلب دخت علی را نشانه رفت
آمد شکست حرمت پیشانی تو را
قومی که سجده بر بت ابلیس بردهاند
انکار کردهاند مسلمانی تو را
آنان که گوششان پر از آواز سکه بود
نشنیدهاند لهجهی قرآنی تو را
با این همه کسی نتوانست کم کند
یک ذرّه از تجلّی عرفانی تو را
بعد از طلوع سرخ تو ای آفتاب سبز
چشمی ندید مغرب پایانی تو را
شاعر: سید محمد جواد شرافت