loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 203 دوشنبه 17 مهر 1391 نظرات (0)

نیلی ترین رنگ ها بر پیکرش بود

معلوم بود امروز روز آخرش بود

 

معلوم بود آقای ما را زهر دادند

وقتی که می آمد عبایش بر سرش بود

 

دستی به پهلوی پر از درد خویش داشت

بر شانه دیوار دست دیگرش بود

 

دختر ندارد تا که دستش را بگیرد

پس لااقل ای کاش آنجا خواهرش بود

 

پا شد خودش را جمع کرد اما زمین خورد

این ضعف خیلی مایه درد سرش بود

 

اصلاً زمین خوردن برای او طبیعی است

از بس که دنبال صدای مادرش بود

 

در حجره بی فرش خود افتاده بود و

تصویری از گودال در چشم ترش بود

 

می گفت یا جدا چرا خاکت نکردند

حتی کفن بر جسم صد چاکت نکردند

 

علی اکبر لطیفیان

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 65
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 900
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 9,969
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 83
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 13,370
  • بازدید ماه : 20,697
  • بازدید سال : 395,497
  • بازدید کلی : 22,642,458