در آن زمان که پی یک قرار میگردم
تویی که سنگ صبور شکیب میگردی
نبود باورم اصلا که تکسوار هستی
نبود باورم اصلا غریب میگردی
کنار فاطمه پنجشنبه کربلا زائر
شمیم دمدمه ی صبح سیب میگردی
غروب بغض گلویت تَرَک که بر دارد
شبیه ابر بهاری عجیب میگردی
حسین جدی العطشان ! به روی لب داری
که گرم روضه ی " شیب الخضیب " میگردی
توحید شالیچیان